جهاد اقتصادی

جهاد اقتصادی چیزی نیست که تمام شدنی باشد. مقام معظم رهبری

یادداشت شفاهی/دکتر عادل پیغامی :

روانشناسی اقتصادی، مشکل اصلی احساس فقر مردم ما

 

یادداشت پیش رو، بخشی از سخنرانی دکتر پیغامی است که به تحلیل مشکلات اقتصادی کشور می‌پردازد. ایشان مشکل اصلی اقتصاد را طرز فکر و فرهنگ مردم می‌دانند و قائلند که بسیاری از مشکلات اقتصادی ما ناشی از سبک زندگی غلطی است که داریم.

 

یادداشت شفاهی/دکتر عادل پیغامی :

روانشناسی اقتصادی، مشکل اصلی احساس فقر مردم ما

 

یادداشت پیش رو، بخشی از سخنرانی دکتر پیغامی است که به تحلیل مشکلات اقتصادی کشور می‌پردازد. ایشان مشکل اصلی اقتصاد را طرز فکر و فرهنگ مردم می‌دانند و قائلند که بسیاری از مشکلات اقتصادی ما ناشی از سبک زندگی غلطی است که داریم.

 

 

 

به گزارش سایت جهاد اقتصادی به نقل از سدید، متن پیش رو بخشی از کتاب « سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف »، حاصل سلسله جلساتی‌ست که « دکتر عادل پیغامی » در پاییز سال ۱۳۹۱ مطرح کرده‌اند. این جلسات با عنوان تبیین اندیشه های اقتصادی امام خامنه ای به همت موسسه علمی فرهنگی سدید، برگزار شد  و به زودی در دسترس علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت.

 

متن سخنان:

در سال «اصلاح الگوی مصرف»، سندی تحت عنوان «سیاست‌­های کلی اصلاح الگوی مصرف» از جانب مقام معظم رهبری مطرح می­‌شود، این سیاست­‌ها نُه بند دارد که قابل تبدیل به شش محور است و از مجموع آن شش محور، سه محور به مسئلۀ تعلیم و تربیت اقتصادی، فرهنگ اقتصادی و مسائل مربوط به اذهان مردم پرداخته بود که این یعنی پنجاه درصد کار را باید در این سه زمینه خلاصه کرد.

اساساً مقام معظم رهبری توجه زیادی به مسائل مصرف، الگوی مصرف، سبک‌­های مصرفی در زندگی روزمره و لزوم آموزش آن‌ها به مردم دارند. وجود مشکل فرهنگ و روان­شناسی اقتصادی و بینش اقتصادی در کشور، نقصی است که دشمن به خوبی از آن سوء استفاده می­‌کند. جنگ روانی دشمن را نباید دست کم گرفت.

برای مثال، طبق همۀ شاخص‌­های اقتصادی، میزان فقر در جامعۀ ما پایین آمده و شاخص‌­های مراجع بین‌­المللی، بانک جهانی، صندوق بین‌­المللی پول و سایر شاخص­‌های علمی مؤید این نکته است. حتی در بعضی از این شاخص­‌ها به عنوان مثال در حوزۀ فقرزدایی جزء چند کشور اول محسوب می‌­شویم.

البته در بعضی از شاخص­‌ها ممکن است بعضی از کشورها به طور نسبی وضع بهتری نسبت به ما داشته باشند اما در مقایسه با سی سال قبل، وضعیت ما به مراتب بهتر شده است، اما احساس می­‌شود احساس فقر و غُر زدن ناشی از فقر، بین مردم ما به خصوص در میان طبقۀ متوسط شهری افزایش پیدا کرده است.

بسیاری از اوقات، تصوری که یک انسان شهری از واقعیت دارد با خود واقعیت، تفاوت­‌های محسوسی دارد. مانند انسانی که مریض نیست، اما دائماً احساس مرض و بیماری می­‌کند. بدیهی است که این شخص در نهایت با این ادراک، مریض خواهد شد.

اگر به عنوان مثال، مرغ را با قیمت­‌های نسبی یعنی با قدرت خرید پول بسنجیم، خواهیم دید که قیمت مرغ گران نشده است و این ارزانی در عملکرد رفتاری روزمرۀ مردم ما خودش را نشان می­‌دهد. مردم نسبت به بیست سال گذشته بیشتر مرغ می‌خورند و بیشتر سفر می‌­روند. اگر پدران ما در طول عمرشان ده بار مشهد می‌­رفتند، امروز مردم سالی دو بار به مشهد می­‌روند.

آمار مرکز آمار در سرشماری اخیر نشان می‌­دهد تعداد دارندگان موتورسیکلت نسبت به پنج سال گذشته کاهش یافته و تعداد دارندگان اتومبیل افزایش پیدا کرده است و طبیعتاً اکثر آن‌ها هم کسانی هستند که موتورسیکلت خود را فروخته و اتومبیلی نظیر پراید خریده‌­اند.

این آمار نشان­‌دهندۀ این است که گشایش در زندگی مادی و معیشتی مردم صورت گرفته است، اما اگر قرار باشد این گشایش را وارونه بپنداریم و گمان کنیم که روز به روز اوضاع در حال بدتر شدن است، این تفکر بدون شک نتیجۀ بسیار بدی به دنبال خواهد داشت. با این روال، پایگاه مردمی انقلاب اسلامی مخدوش می­‌شود و دشمن به خوبی فرصت پیدا می­‌کند تا از این رهگذر آتش خود را بریزد.

از طرف دیگر، بسیاری از مشکلات ما ناشی از سبک زندگی مصرفی هست که داریم، اگر طرز فکر و فرهنگ خود را اصلاح کنیم، بسیاری از مشکلات اقتصادی ما حل خواهد شد. از این‌رو مقام معظم رهبری در سیاست‌­های اصلاح الگوی مصرف، نزدیک به نیمی از سیاست­‌ها را مربوط به فرهنگ اقتصادی می­‌دانند.

به عنوان مثال، میزان عمره رفتن و حج رفتن در خانواده‌­های مذهبی و میزان آنتالیا رفتن در خانواده­‌های غیر مذهبی نسبت به بیست سال پیش تغییر زیادی کرده است. خانم­‌های خانه­‌دار در بیست­‌سال پیش اصلاً مبل نداشتند، اما اکنون هر چند سال یک بار مبل را عوض می‌­کنند. این مشکل ناشی از سبک زندگی و سبک فکر کردن است.

ما کشورهایی با درآمد سرانۀ بسیار پایین­‌تر از کشور خود داریم که درجۀ رضایت از زندگی در آن‌ها بسیار بالاتر از کشور ماست. این مسئله نشان می‌دهد خودمان زندگی را برای خود تلخ کرده‌­ایم نه نظام سیاسی و حکومت. شب تا صبح کار می‌­کنیم تا گوشی موبایل خود را عوض کنیم. یک فرد دیپلمه که معلم است، خودش را می‌­کُشد تا موبایلی با قیمت بالای یک میلیون تومان داشته باشد. ما مشکل روان­شناسی اقتصادی داریم و مردم ما بیشتر می­‌خورند اما بیشتر غُر می‌­زنند.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.