بسم الله الرحمن الرحیم. خدا را شاکرم که افتخار دارم در کنگره 7000 شهید زن مطلبی را در باب سبک زندگی مناسب با اقتصاد مقاومتی و نقش زن در این زمینه ارائه بدهم.
تاریخ نشان میدهد که ما در جامعه ایرانی خود غفلت هایی داشتیم و این غفلت ها با پیدایش مدرنیته تقریباً در اغلب زمینه ها افزایش یافت. در طول تاریخ بشر نسبت به مسئلة زن، بی توجهی و کم توجهی شده است و اساساً یکی از کارکردهای دین و مخصوصاً دین اسلام چنین بوده که این غفلت و بی توجهی را بزداید. این بی توجهی حتی در میان ما که متّصف به صفت اسلامی هستیم و انقلاب اسلامی کردهایم، خودش را نشان میدهد و نشانة بارز آن غفلت از زنان شهید طی سی سال گذشته می باشد که امروز بعد از سه دهه برای اولین بار چنین کنگرهای برگزار می گردد و بسیاری از افراد (نخبگان و یا مردم عادی) حتی نسبت به تعداد شهدای زن بی اطلاع هستند. یکی از وجوه خوب کنگره این بود که حداقل در عنوان خود تعداد 7000 شهید زن را قرار داده و مردم را از این جهت آگاه نمود.
همه این ها نشان از غفلت های ما دارد و شاید شاه کلید صحبت های بنده در بحث اقتصاد مقاومتی این است که اگر این غفلت ادامه پیدا بکند ما ضربه می خوریم. ما باید بدانیم که دین اسلام آمده تا مساوات بین زن و مرد و نه تشابه را (به تعبیر شهید مطهری) اقامه کند و الگوی اسلامی مطلوب الگویی است که در بسیاری از صحنه ها و حوزه های اجتماعی و به ویژه در انسانیت و بعد روحی و تکوین و خلقت انسان قائل به تفاوت جنسیتی است و قبول داشته باشیم که اقامة جمیع احکام اسلامی منجر به مقاومت و قوت ما می شود.
خداوند در قرآن می فرماید: (اِنَّ هذَا القُرآنَ یَهدی للَّتی هِیَ أَقوَم) قرآن ما را به سمتی هدایت می کند که آن قویترین و مقاومترین است. یکی از احکام و مجموعة بزرگی از نگاه های انسانی اسلام راجع به مسئلة زن است و اساساً اسلام آمده تا محرومیت ها و غفلت های حوزة زن را بزداید، از این مقوله اقتصاد مقاومتی بدون توجه به مسئلة زن نشدنی است.
بنابراین خط سیر بحث ما، زدودن این غفلت نسبت به مسئلة زن است. زن همیشه در حیات اجتماعی اعم از جامعه و نیز خانواده دارای جایگاهی ویژه بوده است، هرچند متأسفانه ما اغلب جمله ای از کتاب های درسی را در ذهن خود گنجانده ایم که چنین می باشد "کوچکترین عضو اجتماع خانواده است!" در حالیکه نه تنها خانواده کوچکترین عضو اجتماع نیست بلکه برای خود دارای هویتی مستقل است. زن در همة تمدن های بشری نقش مهمی را ایفا نموده ولو اینکه استثمار و یا اذیت شده باشد اما نقش او غیرقابل غفلت است.
نقش زن در تمدن اسلامی:
در تمدن اسلامی نمی توان نقش زن را نادیده گرفت. ما یک تمدن اسلامی شکوفا داشتیم که تقریباً از قرن سوم شکوفایی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی به عالم جلوه پیدا می کند و تا قرن نهم ادامه می یابد، یعنی چیزی حدود شش قرن. قرن نهم دوران افول ما و انحطاط جامعة اسلامی است. یکی از مهمترین عناصر شکوفایی و رونق خیره کنندة تمدن اسلامی زن بوده است.
بنده توصیه می کنم کتاب "فرهنگ اسلام در اروپا" خانم زیگریدهونکه از متفکرین آلمانی را که به فارسی ترجمه شده است، بخوانید تا ببینید ما در مدت آن 6-7 قرن چه تمدن شکوفای عجیب و غریبی داشته ایم. در جای جای این تمدن نقش زن دیده می شود. بهار امسال بنده کارهای پژوهشی را رصد می کردم با یک کار پژوهشی نسبتاً بزرگ در یکی از دانشگاه های اروپایی مواجه شدم که انجام دهندة آن یک خانم صهیونیست بوده، او مشخصاً اسرائیلی و در دانشگاه تل آویو درس خوانده است. او اثبات کرده بود که یک عنصر مهم در فقه اسلامی که به زن اجازة مالکیت و انتقال مالکیت داده، موجب شده که یک رونق اقتصادی و گردش مالی عظیمی در تمدن اسلامی شکل بگیرد درحالیکه تمدن غرب از آن عنصر بی بهره بوده است.
این خانم کار مطالعاتی تاریخی انجام داده و اسناد وقف و گردش های مالی مختلفی که زنان در طول تمدن اسلامی ایجاد کرده اند و فراوان است را بررسی نموده. ما در اطراف خود مسجد گوهرشاد را می بینیم که نقش آفرینی یک زن است و بعد ندیمه خانم گوهرشاد یعنی خانم پریزاد را می بینیم که در کنار مسجد گوهرشاد چه کاری انجام داده است. ایشان به خانم گوهرشاد می گوید: "شما می خواهید باقیمانده های مصالح مسجد گوهرشاد را چه کار کنید؟ او پاسخ میدهد اینها را دیگر نیازی نداریم. خانم پریزاد می گوید آیا آن را به من می بخشی؟ خانم گوهرشاد خواستة او را برآورده می کند." ما شأن اجتماعی یک خدمتکار را زیر سؤال نمی بریم اما بالاخره او در سطح نخبگانی و متفکر جامعه نیست و از او انتظار نمی رود که افق آیندهاندیشی داشته باشد. اما ببینید که از رئیش خود چه چیزی درخواست می کند! او می توانست از همسر پادشاه یک باغ یا یک روستا درخواست کند تا از آن شرایط اقتصادی نجات یابد اما او مصالح مسجد گوهرشاد را می گیرد و با آن مدرسه یعنی کانون تولید سرمایة انسانی و اجتماعی می سازد. این یک مصداق و برش خیلی کوتاهی است.
کاری که ما باید انجام دهیم را آن خانم صهیونیست انجام داده، یعنی یک برش اقتصادی زده و اسناد مالی مختلفی که در تاریخ نسبت به حضور زن در اقتصاد وجود داشته، فهرست کرده و نشان داده که بخش عمده ای از رونق عظیم اقتصادی ما ناشی از فعالیت زنان است و البته نه آن فعالیت آسیبزای زن که در اثر انقلاب صنعی ایجاد شده است.
انقلاب صنعتی نیروی کار ارزان و افراد گوش به حرف لازم داشت. شما تاریخ اقتصاد غرب را بخوانید. یکی از ساده ترین کتاب ها کتاب "بزرگان اقتصاد" است که به فارسی ترجمه شده است. در این کتاب علناً گفته میشود که در انقلاب صنعتی اروپا، شلّاق جزء ابزار کار کارخانه ها بود است. در سال 1830 آرزوی مصلحین پارلمان انگلستان این بود قانونی وضع نمایند که طی آن کار بچه های زیر 10 سال را محدود کنند! یعنی تا این حد اوضاع در کارخانه ها و معادن صنعتی انگلستان خراب بوده و در انقلاب صنعتی زن و کودک لِه شده است.
رونق اقتصادی انقلاب صنعتی غرب از طریق نیروی کار ارزان، گوش به حرف با وجدان کاری بالا حاصل می شود و تاکنون نیز در جوامع غربی و اروپایی و آمریکایی، تبعیض دستمزد زن و مرد وجود دارد درحالیکه بهرهوری زنان بالاتر از مردان است، چون متابعت و اطاعت پذیری و وجدان کاری بالایی دارند که این بهترین عنصر نیروی کار برای کارفرما است و بنابراین غرب به هزینه لِه کردن زن رونق اقتصادی کسب می کند!! مهد تمدن اسلامی در حوزة اقتصادی آن زمان ایران بزرگ بوده است و دقیقاً همین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را در قرن سوم تا نهم (هفتصد سال) می بینیم که از زن استفاده کرده و او را به جایگاه حیات اجتماعی خودش واقف وارد و نیز در رونق اقتصادی فعال می کند، بدون اینکه لطمه ای به او بزند و او را در میان چرخدنده های اقتصادی لِه کند که این الگوست.
نقش زن در انقلاب اسلامی:
حضرت امام و نیز حضرت آقا فرموده اند که اگر زنان نبودند و در انقلاب اسلامی مشارکت نمی کردند، نه تنها انقلاب اسلامی شکست خورده بود بلکه حتی شروع نمی شد. اگر زنان ما در دفاع مقدس نقش آفرینی نکرده بودند چنین اتفاقی که باعث افتخار و آبرو برای کشور در طول تاریخ شد، روی نمی داد. بنابراین نقش زنان در قبل و بعد از انقلاب مشخص است. زنانی که بر حسب اقتضائات جنگی مانند خرمشهر، هویزه و بسیاری از جاهای دیگر وارد نقش آفرینی مستقیم شدند و شهید دادند که این باعث افتخار و مدال آفرینی برای زنان کشور است.
این زنان را می توان از جبهه های شمال و کردستان تا جنوبی ترین نقاط کشور دید. در حوزة جنگ شهری و مقاومت های شهری نیز زنانی به شهادت رسیدند و 7000 زن شهید را تشکیل دادند که این کار و نقش آفرینی بزرگی است، اما نقش آفرینی بزرگ عدد 7000 نیست، چون نسبت 7000 شهید زن در مقابل 300000 شهید مرد، حدود یک چهلم است، درحالیکه این نسبت سنجی اصلی قضیه نیست. نسبت سنجی اصلی آنجاست که تمام 300000 مرد شهید، مادران و همسران شهیدپرور داشتند.
گاهی دیدید که صحبت از شهیدپرور بودن برخی شهرهای کشور می شود، باید از خود بپرسیم که چه کسی برای ما در قبل و بعد از انقلاب شهیدپروری کرده است؟ آیا اینان جز زنان و مادران و همسران بودند؟ بنده خیلی ناراحت می شوم وقتی گفته می شود برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت باید رسانة ملی، آموزش و پرورش، کنگره ها و همایش ها فعالیت کنند. هرچند که ما نقش آنها را نفی نمی کنیم و واقعاً جای آن خالی است و اگر صنعت تحول بنیادین آموزش و پرورش و برنامة درس های ملی را که با خواست حضرت آقا درحال نگارش است ببینید، متأسفانه فرهنگ شهادت در آن ها نزدیک به صفر است! در برنامه ها و کتاب های درسی ما و نیز در صدا و سیما فرهنگ ایثار و شهادت نزدیک به صفر است! آمار کنگره هایی مانند این که بارها باید برگزار می شده، نزدیک به صفر است.
اما بنده معتقدم که اگر آموزش و پرورش و صدا و سیما میلیون ها ساعت در مورد ترویج فرهنگ ایثار و شهادت صحبت کنند، نمی تواند حتی یک درصد و یا یک اپسیلون از نقش آفرینی که زن مسلمان جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در خانه ایفا کرده و می کند را تأمین نماید.
اول انقلاب که آموزش و پرورش و صدا و سیمای ما ترویج فرهنگ ایثار و شهادت نکرده بود، پس چه کسی انقلاب را مدیریت نمود؟ مادران و همسران شهدا و این نقشی است که ما نباید آن را فراموش کنیم. در کنگرة 7000 زن شهید نباید از نقشآفرینی زن شهید در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت غفلت گردد، اما متأسفانه ما زن و خانواده را فراموش کرده ایم.
اغلب کسانی که مادر یک یا چند شهید شدند (چند روز پیش پیکر مادر چهار شهید در استان مازندران تشییع گردید) به ظاهر نخبه نبوده و بیسواد بودند، با معیارهای امروزی حیات اجتماعی آشنا نبوده و در بدنة اجتماع نقش آفرینی نداشتند و حتی بعضی از روشنفکران در مورد آنان می گفتند آیا اینان نمونه های زنان شماست که در خانه نشسته اند و شما 50% جامعه را نیمه فعال کرده اید!! اما این روشنفکران متوجه نیستند که زن اسلامی ایرانی چگونه در الگوی پیشرفت نقش آفرینی می کند تا جایی که بیشتر از مرد مؤثر است و چه بسا حضور فیزیکی ندارد و در چرخدنده های اجتماعی از بین نمی رود.
چند درصد از مادران شهدا بیسواد بودند؟ درحالیکه آنان بصیرت داشتند و شهیدپروری کردند. هرکس مادر شده باشد با سختی تربیت فرزند آشناست، چه برسد به اینکه با انواع تلاطم ها در دوران ستمشاهی رو به رو باشد، همه کسانی که شهید شدند دوران کودکی، نوجوانی و یا جوانی خود را در زمان ستمشاهی طی کرده بودند. چه سخت است تربیت فرزند در حالیکه ایثار و گذشت از جان در راه اسلام را بیاموزد.
جزء پیچیده ترین مدیریت ها، مدیریت انسان است و پیچیده تر از آن مدیریت فرزند در خانه است. درست است که مدیریت کارگاه و کارخانه سخت است اما از سخت ترین مدیریت ها، مدیریت فرزند است که حتی غرب در این زمینه تعداد زیادی تئوری دارد. اخیراً بنده به جهت سخنرانی یک ساعته در شورایعالی انقلاب فرهنگی راجع به اقتصاد خانواده، نزدیک به 20 هزار صفحه را ورق زدم و 170 سؤال را برای اقتصاد خانواده مطرح کردم. غرب در مورد مسائل زن و خانواده خیلی کار کرده است اما چون پایه ها غلط است و از ابتدا اشتباه نگاه میکنند و فرض های غلطی را مطرح می کنند و تا ثریا دیوار کج می رود. تئوری های زیادی در مورد سختی های مدیریت فرزند در خانه وجود دارد. اما یک زن بیسواد روستایی و شهرستانی که به ظاهر با شاخص های مدرنیته از اجتماع بریده است، آنچنان شهیدپروری می کند و این قله ای است که در هیچ جای عالم یافت نمی شود و اگر ما راجعبه آن تئوریپردازی نماییم دنیا به دنبال آن حرکت می کند.
چطور می شود زنی که در سایت ها نمیچرخد، آنچنان روزنامه ای هم نمی خواند و تنها تعدادی شبکه اجتماعی (از نظر روشنفکران ناقص الخلقه) در دوره های زنانه و قرآن دارد و اینگونه شهیدپروری از دل مملکت بجوشد؟!! این چیزی است که آمریکا آن را نمی فهمد و می پرسد چگونه چندصد هزار نفر آدم در جامعه سپر انسانی می شوند؟ همان چیزی است که آمریکا آن را نخوانده، نمی تواند بخواند و اگر هم ما نخوانیم باختهایم.
مادر شهید، زن ایثارگر، همسر شهید و زن شهید... ای کاش این کنگره فقط به 7000 شهید اکتفا نکند و کنگرة بعدی راجعبه مادران بزرگوار شهدا باشد. بنده از دلِ دانشگاه می آیم و حتی اهل ادعا هستم و با انواع تئوری های علمی آشنایی دارم ولی از شناخت شخصیت مادر شهید که چگونه نقش آفرینی می کند و با چه الگوریتم فکری کار کرده است، عاجزم و البته ما تا حدی با ائمه و زندگانی آنها آشنایی داریم و می گوییم مادران شهدا شهادت ائمه و صبر آنان را برای خود شبیه سازی نموده اند و فرزندش را به همین آسانی به جبهه های جنگ می فرستد.
اما کسی که صحنه عاشورا و صبر حضرت زینب را تصور و لمس و حس نکرده باشد، از چنین درکی عاجز است و با هیچ تئوری قادر به پاسخگویی نخواهد بود. چگونه زنی که نه درس خوانده و نه بصیرت و آیندهشناسی و اطلاعات عمومی دارد و نه پولی دریافت کرده است و از همه مهمتر مادر است، چنین کاری را انجام میدهد؟
امروز و آینده انقلاب اسلامی:
گفتم که زنان و مادران چگونه در جنگ نظامی نقش آفرینی کردند. نقش آفرینی زن در تحقق انقلاب اسلامی و ادارة دفاع مقدس (لا تُعَدُّ وَ لاتُحصی) غیرقابل شمارش و وزن کشی است. بنده در مورد پشت صحنة آن نمیگویم و شما بهتر از من می دانید که زنان ما در کجا چه حضوری داشتند.
گاهی وقتی برخی از صحنه های روایت فتح پخش می شود مشاهده می کنیم که مثلاً زنان برای چسب زدن لباس ضدشیمیایی رزمنده ها چسب آمونیاک سمی استنشاق می کردند تا او بتواند در جبهه بجنگد. این مسائل را باید دید و فراموش نکرد. ما جنگ نظامی، امنیتی و فرهنگی انجام دادیم و البته در همة جنگ ها تخریب داشتیم و هزینه دادیم، اما این تخریب ها را می توان ساخت، همانطور که دوباره ساختمان هایمان را بنا کردیم و اگر در جنگ فرهنگی دختران ما را بدحجاب و بی حجاب شده اند آن ها را دوباره احیا می کنیم چون ما به فطرت و لطف خداوند ناامید نیستیم.
اما امروز و آیندة ایران اسلامی جنگ اقتصادی است. مقام معظم رهبری از سال 80 فرمودند که اولویت اساسی و اول امروز ما اقتصاد است. از سال 85 به بعد تمامی پیام های سال از طرف ایشان اقتصادی است. ایشان در سخنرانی های امسال خود فرمودند اگر استقلال اقتصادی را یاد نگیریم، استقلال سیاسی و فرهنگی خود را نیز از دست خواهیم داد. بنابراین جنگ، جنگ اقتصادی است. الحمدلله این امر طی یکی دو سال اخیر به گفتمان عمومی تبدیل شده. تعبیر حضرت آقا از جنگ و جهاد اقتصادی در اقتصاد مقاومتی بنا شده است.
اقتصاد مقاومتی 2 پایه اساسی و 11 کلیدواژه جدی از سوی مقام معظم رهبری دارد که بنده به آن نمی پردازم چون بحث مفصلی است. ما جلساتی را بطور هفتگی در دانشگاه امام صادق(ع) داریم که آنجا مفهومپردازی اقتصاد مقاومتی را انجام می دهیم و اگر دوستانی علاقمند بودند می توانند به سایت مراجعه نمایند و فایل های صوتی و تصویری را که قابلیت دانلود دارد دریافت کنند.
اما یک عنصر بسیار مهم در اقتصاد مقاومتی، اقتصاد مردمی است. مقام معظم رهبری تمام پیام های اقتصادی خود را طی ده سال اخیر در عمومی ترین باکس صدا و سیما که همان سخنرانی بعد از تحویل سال است و نیز در عمومی ترین جلسة خودشان یعنی همان سخنرانی حرم رضوی می باشد (عمومی تر از جلسات حسینیه است)، در قالب بحث های اقتصادی بیان فرمودند که بعضی از آن ها تکنیکی است مانند صحبت از شاخص شدت انرژی، ایشان کلماتی را بکار می برند که هنوز برای برخی از اقشار جدید است و تخصصی می باشد مانند اینکه می فرمایند اقتصاد مقاومتی همان اقتصاد کارآفرینی است، خب کارآفرینی به چه معناست؟
ممکن است کسی بگوید چرا ایشان این قدر به اقتصاد توجه کرده اند؟ همانطور که عده ای می گویند آیا بهتر نیست شعار سال کمی ارزشی تر شود؟ بنده در پاسخ به این افراد می گویم مگر ارزش آن چیزی نیست که ولی تعیین می کند. بنابراین مقام معظم رهبری بارها تأکید کردند که اولویت اول ما جنگ اقتصادی است و روز به روز هم بیشتر می بینیم که به تعبیر ایشان دشمن حیله و کید و امید خود را هنوز در حوزة اقتصاد از دست نداده است، درحالیکه در زمینه های فرهنگ و امنیت و نظامی ناامید شده و می داند که حتی در حوزة فرهنگی نمی تواند روی ما تأثیری بگذارد. کار مقام معظم رهبری اقتصاد مردمی است و با مردم رو به رو است، تمام پیام ها و بحث های اقتصادی ایشان که بسیاری از آن ها فنی است و می توانست در سیاست های کلی و یا نامه هایی که هیئت دولت به مجلس ابلاغ می کنند، بیاید، طی سخنرانی با مردم مطرح می شود.
چرا؟ زیرا نگاه ایشان چنین است که اقتصاد حتی با تلاش مسئولین و نخبگان و اقتصاددانان کشور مقاومتی نمی شود مگر با بازیگری و نقش آفرینی مردم که 50% آن هم زنان هستند و زنان دارای جایگاهی بسیار بزرگتر از 50% دوم هستند و اگر حوزة زنان نباشد 50% مردان هم نمی توانند نقش آفرینی کنند.
بنده چند مورد از سرفصل هایی را که حوزة کاری شما در اقتصاد مقاومتی است بازگو می کنم؛
زنان در حوزة اقتصاد نقش آفرینی می کنند.
یک نقشآفرینی از زنان در انقلاب صنعتی اروپا گفتم که آنان استثمار شدند. قصههای آن را باید خواند، زنانی که در معادن زایمان میکنند، در معادن فرزند بزرگ میکند و در معادن میمیرد. این انقلاب صنعتی وحشیانهای است که قرن هجدهم و نوزدهم در انگلستان و اروپا چنین طی شده است. ما تاریخ آن را ننوشتهایم، بلکه خود آنان نوشتند و باید بخوانید که بر زن طی آن دو قرن در اروپا چه گذشته است!! اما زنان اروپایی کارهای دیگری هم انجام دادهاند که آن را هم باید دید. تعدادی نامه از سال 1780 یعنی 250 سال قبل وجود دارد (ما آنها را به عنوان متون تاریخی تحلیل میکنیم) که یک خانوادهای از اشراف انگلیس به خانوادة دیگری از اشراف نوشته است. او در نامة خود گفته "دوران عجیب و غریب شده است. امروزه خانوادهها وقتی میخواهند برای فرزند خود پرستار بگیرند، از او میپرسند که آیا میتوانی به بچههای ما اقتصاد درس بدهی یا نه؟" شما بگویید خانوادههای ثروتمند برای بچههای چند ساله پرستار میگیرند؟ آیا 20 ساله، 15 و یا 10 ساله. قاعدتاً برای بچههای زیر 10 سال پرستار میگیرند. پس آموزش اقتصاد در سال 1780 برای چه؟ قضیه این است که قبل از انقلاب صنعتی، انقلاب دیگری به نام انقلاب علوم انسانی روی داده است، مردم آن زنده مدرنیته (البته ممکن است که ما یک جاهایی از آن را قبول نداشته باشیم)، پویا و فعال شدند که میخواهند عقبماندگیها را کنار بگذارند، انقلاب کنند و دنیا را هم فتح نمایند و نتیجة آن همین تمدن 400 سالة آنها شد. آیا دیدید که آنها در افتتاحیه المپیک چقدر به انقلاب صنعتی خود بالیدند و آن را مطرح کردند؟
آنها میخواهند انقلاب صنعتی و جهاد اقتصادی کنند، قبل از جهاد اقتصادی یک جهاد تربیتی شکل میگیرد، یعنی لایههای زیرین انقلاب صنعتی (که ما روبنای آن را میبینیم) در خانهها بوده است و آن این است که زن آن زمان فهمیده است که جامعهاش میخواهد جهاد اقتصادی مدرنیته انجام دهد (که ما آن را قبول نداریم ولی روش آن را میپذیریم) و جهاد اقتصادی، نیاز به جهادگر دارد و جهادگر اقتصادی باید در جایی تربیت شود. مانند جهاد نظامی است که این اتفاق در پادگان صورت میگیرد، این تربیت نیز ابتدا در خانواده، سپس مدرسه و بعد رسانههای عمومی شکل میگیرد و اگر هم خانواده در این زمینه کار نکند، رسانه و مدرسه نمیتواند کاری انجام دهد. کمااینکه الان شما محجبه هستید، آیا رسانة ملی شما را محجبه نموده، آیا مدرسه شما را باحجاب کرده است؟ خیر، نه در مدرسه گزاره آنچنانی در مورد حجاب وجود دارد و نه در صدا و سیما. پس اگر شما محجبه شدهاید از طریق خانواده و پدر و مادر صورت گرفته است، آنها هم مال حلال به شما دادهاند و هم اینکه فرهنگ خانواده را که همان فرهنگ اسلامی است به شما منتقل نمودهاند. بنابراین اگر خانواده کار نکند جهادگر اقتصادی تولید نمیشود. زن اروپایی و انگلیسی در سال 1780 به فکر تربیت جهادگر اقتصادی است. آیا شما میتوانید به فرزندان خود اقتصاد آموزش دهید؟ آیا میتوانید پیامهای اقتصادی رهبر را به فرزندتان منتقل نمایید؟ جنگهای ما از پی یکدیگر میآیند. در جنگ نظامی مادر فرزندش را به جبهه میفرستاد چون رهبر گفته بود لازم است. در جنگ فرهنگی مادر به فرزندش تهاجم فرهنگی را که مورد اشاره رهبر بوده، گوشزد کرده و از او مواظبت مینماید. اما این جنگها تمام نمیشوند، هر کدام که شروع میشوند سر جای خود محفوظ میماند و جنگ بعدی به آن اضافه میشود. مدیریت و نقشآفرینی زن در منزل روزبهروز پیچیدهتر میشود. به عنوان مثال مادر من لازم نبود با جنگ سایبری آشنا باشد و نیازی به سواد اطلاعاتی سایبری نداشت، اما شما الان در ارتباط با فرزندان خود به این سواد احتیاج دارید. از این سوادها که یکی از آنها سایبری است، 17 مورد را برمیشمرند که مورد هفدهم سواد اقتصادی است. آیا شما سواد اقتصادی دارید که بخواهید آن را به فرزندتان منتقل نمایید و اگر ندارید پس این جهادگر اقتصادی کجا باید تربیت شود؟ وجدان کاری، همت مضاعف، الگوی مصرف کجا باید تصحیح شود؟ آیا جز در خانه این اتفاق میافتد؟ فرزند من به من نگاه میکند که الگوی مصرف من چیست و وقتی بزرگ شد همان را پیاده میکند. درست است که جامعه تأثیر زیادی روی او دارد اما اگر من هم در مقابل او نایستم و مراقبش نباشم جامعه او را با خود خواهد برد. ما دچار غفلتهای بدی شدهایم. اگر مادر هستید میتوانید صحبتهای بنده را لمس کنید اگرنه انشاءالله لمس خواهید کرد. زمانی که من و شما درس میخواندیم تکلیف میدادند و مادر فقط از دور مواظبت میکرد که تکلیفمان را انجام دهیم. اما الان آموزش و پرورش مأموریت خود را عوض کرده است؛ به مادر میگوید تو باید به او دیکته بگویی و او هم باید به تو دیکته بگوید و در تمام این فرآیند باید حضور پیدا کنی. فرزند من 6 صبح از خواب بیدار شود و در حالیکه هنوز خوابآلود است 30/6 باید به مدرسه برود. ساعت 3 بعدازظهر از مدرسه تعطیل شده و تا به خانه برسد ساعت 4 میباشد که بعد از آن نیز میخواهد رفع خستگی نماید و در دست مادرش نیست. ساعت 5 تا 8 با مادرش به انجام تکالیفش بپردازد و بعد شام بخورد و بخوابد. خب چه زمانی برای مادر باقی میماند؟ نقش مادر را به عنوان کمککار معلم نزول دادهایم و این چه غفلت بزرگی است که در جامعه اتفاق میافتد و زندگی روزمره ماست!! این مادر کی باید اسلام و فرهنگ را به فرزندش بگوید و کی با او در مورد وصیتنامههای شهدا صحبت کند؟ و حالا آیا از صبح تا بعدازظهر که در مدرسه بود چنین چیزهایی را به او گفتند؟ خیر. بعضی از مدارس حتی در دهة فجر برنامه هم ندارند. بنابراین یکسری از غفلتها اصلاً نقش شما را از شما میگیرد، درحالیکه آن زمان از زن اروپایی گرفته نشده بود و او جهاد اقتصادیاش را انجام داده است، آن زن در انقلاب صنعتی انگلستان نقشآفرینی میکند و بازار راه میاندازد، 30 سال بعد از انقلاب صنعتی یعنی در سال 1810، تجار انگلیسی بازارهای آلمان را فتح کرده بودند و در پارلمان آلمان بحث این بود که تمام بازارهای ما را محصولات انگلیس گرفته و ما عقب ماندهایم و بعد یک رنسانسی در آلمان پیدا میشود که سالهای 1850- 1860 شروع به حرکتی میکند و امروز آلمانی است که کل بحران اقتصادی اروپا را جوابگوست. اما مادر آن تاجری که بازارهای آلمان را فتح کرده بود چه کسی بود؟ و آن جهادگر اقتصادی که مقام معظم رهبری میخواهد مادرش کیست؟ شمایید. چه بخواهید و چه نخواهید الان این مسئولیت بر دوش شماست چون در این برهه تاریخی زندگی میکنید. هرکس با توجه به زمانی که در آن زندگی میکند دارای مسئولیتی است. به عنوان مثال زنانی که تاریخ قیام امام حسین(ع) در کوفه بودند، مقابل آنها سؤال امتحانی گذاشتند و بعضی از این آزمون موفق بیرون آمدند و برخی دیگر ناموفق. 20 سال قبل و 20 سال بعد آن زنان کوفه دچار این مسئولیت تاریخی عظمی نشدند. شما هم اگر 50 سال بعد میآمدید شاید صورت مسئلهها و مسئولیتهای شرعی دیگری جلوتان میگذاشتند همانطور که اگر 50 سال پیش میآمدید، مثلاً فرزندت را برای پخش اعلامیههای امام بیرون از خانه بفرستی و جلوی او را نگیری. اما چون الان آمدهای صورت مسئلهها متفاوت است و برگة امتحاتی شما فرق میکند. "بشتاب و جهد کن تا مردود نشوی." شما بخواهید یا نخواهید انقلاب اسلامی ایران الان این مسئولیت را از شما میخواهد؛ 1. تربیت فرزندان برای جهاد اقتصادی، مقاومت، ایثار و شهادت. 2. عملیات روانی دشمن. دشمن فراوان در کشور عملیات روانی انجام میدهد. رشتة تحصیلی من زنان و فرهنگ و مباحثی که تاکنون گفتهام نبوده، رشتة بنده اقتصاد است. از حوزة اقتصاد به شما گزارش میدهم؛ اقتصاد کشور ما از روز اول مقاوم بوده است و اصلاً با اقتصاد کشورهایی مانند ترکیه و حتی مالزی قابل مقایسه نیست، بهرهوری نیروی کار ما 43% میباشد، البته که این مقدار خیلی کم است اما بهرهوری نیروی کار مالزی 34% و چین 7% میباشد. اقتصاد ما مقاوم است که اگر نبود چگونه در مقابل جنگ، تحریم، دشمنیها، خرابیهای داخلی، محتکر و دشمن داخلی ایستادگی مینمود؟ ترکیه هیچیک از این جنگها و تحریمها را نداشته و حتی آتاتورک هم به اندازه رژیم پهلوی مرتک تخریب اقتصادی نشد، بلکه با استکبار جهانی همآغوشی هم نموده و در تمام این 30 سال غلام حلقه به گوش بوده است، اما درعین حال رشد اقتصادی ما طی این 30 سال بیشتر از رشد اقتصادی ترکیه میباشد و این مسئله را آمارها نشان میدهند. خلاصة آخر گزارشهای کنگرة آمریکا در مورد اقتصاد ایران چنین است؛ عوامل واقعی اقتصاد ایران بسیار محکم و قوی است و تنها از یک راه میتوان اقتصاد ایران را تضعیف نمود و آن هم ادراک مردم است. اگر مردم حسی را بگیرند که واقعیت هم نداشته باشد، تبدیل به واقعیت خواهد شد. ممکن است شما در جامعة ناامنی زندگی کرده اما حس امنیت داشته باشید و یا برعکس امکان دارد در جامعة امنی زندگی کنید و دچار حس ناامنی گردید. اگر من به شما بگویم این خیابان خیلی امن است و همة آمارها این را نشان میدهد اما اگر شما حس ناامنی داشته باشید آن خیابان کاملاً شرایطی میباشد که ناامن است و برای شما تفاوتی نمیکند، یعنی تا این حد Subjective در Objective تأثیر میگذارد. دشمن در پی این است که سفیدها را به ما سیاه نشان دهد و کشور مقاوم با اقتصاد قوی و روبه رشد و شتاب آن (که آمارهای غربیها نمایانگر این شتاب است) را به لحاظ اقتصادی کشوری نشان میدهد که در حال فروپاشی است. طبق همة شاخصها در این 30 سال فقر در کشور ما کاهش یافته و این کاهش تا حدی است که ما حتی اهداف 2025 بانک جهانی را گذراندهایم، اما درمقابل، دشمن حس فقر را به ما داده است. ما بیشتر از پدران و مادران خود مرغ میخوریم، اما احساس فقر و گرسنگی داریم. شب یلدای امسال ما در بحبوحة تحریم عین شب یلدای سالهای قبل و چه بسا بهتر میگذرد اما احساس میکنیم اوضاعمان خراب است. سفره ما نسبت به 3 دهة قبل خیلی رنگین شده. کافیست حافظة تاریخی خود را احیا کنید و از پدران و مادران خود حافظههای تاریخی احیا شده ببینید، شرایط الان را با دوران کودکی خود مقایسه کنید. درحالیکه ما حس بهبود نداریم!! و این چیزی است که متعارف است و در کشورهای دیگر دنیا هم وجود دارد. مثالی را عرض میکنم؛ درآمد سرانه مکزیک تقریباً یک دهم اقتصاد آمریکاست اما سطح Satisfaction و رضایت و لذت مردم آن معادل آمریکاییهاست. آمریکا تعداد زیادی مقاله نوشته تا علت این امر را بیاید که چرا ما ده برابر آنها درآمد داریم اما مردم ما ده برابر آنها از داشتهها و ثروتشان لذت نمیبرند؟! الان کشور ما هم دچار چنین بلایی از سوی دشمن و خودمان شده است که هرچقدر انقلاب اسلامی در حوزههای واقعی به زندگیمان رشد و توسعه داده، اما ما به لحاظ ذهنی ضعف و فقر بیشتری را احساس میکنیم!! بنده مسائل و مشکلات اقتصادی را مخصوصاً در 7-8 ماه اخیر نادیده نمیگیرم، چون بالاخره جنگ است، اما بیشتر از اینکه دشمن به ما ضربه بزند خودمان با سوءتدبیر به خودمان ضربه وارد میکنیم. درست است که گاهی مسئولین هم مرتکب خطاهایی میشوند و من نمیخواهم اشتباه صدا و سیما را تکرار کنم و مباحثی را مطرح نمایم که شما اصلاً نباید آنها را بشنوید. آنچه برای شما مفید میباشد این است؛ زنان خانهدار با یک تصمیم ساده میتوانند در تخریب اقتصاد کاری بکنند که تمام بمبهای آمریکایی قادر به انجام آن نیستند. مثال سادهای میزنم؛ امروز شما به عنوان مسئول خانه به همسرتان میگویید همیشه 2 تا مرغ میخریدی امروز 4 تا بخر، چون شنیدم قرار است مرغ گران یا کمیاب شود. شما این عدد 2 را 4 کردهاید، چند روز طول میکشد تا تمام خانمهای ایرانی این عدد 2 را به 4 تبدیل کنند؟ 2 یا 3 روز. شما ظرف مدت 2 روز میتوانید تقاضا را از عدد 2 به عدد 4 برسانید، یعنی دو برابر افزایش تقاضا. حال اگر تمام سیستم تولیدی و مرغداریهای کشور جمع شوند و پول فراوانی هم وجود داشته باشد، نمیتوانند تولید مرغ را ظرف مدت 2 یا 3 روز دو برابر کنند. اگر تمام سیستم تجاری ما تلاش کند تا مرغ وارد نماید و ثبت سفارش و خرید و و توزیع و ... انجام دهد حداقل دو ماه به طول میانجامد. درحالیکه سیستم عرضه نمیتواند طی 2 روز ظرفیت خود را دو برابر نماید، شما ظرف 2 روز تقاضای کشور را دو برابر میکنید!! نتیجه آن است که مرغ کیلویی 4 هزار تومان به 7 هزار تومان میرسد. در حقیقت چه کسی این کار را انجام داده است؟ خانمهای خانه. ممکن است برخی بگویند تقصیر ما نیست و همسران ما این کار را انجام دادند، خب شما باید به او تذکر میدادید.
حضرت آقا الان خیلی روی سبک زندگی تأکید میکنند (بحث در مورد هر کدام از اینها نیاز به جلساتی دارد) و سبک زندگی جزء کلیدواژههای اساسی ایشان برای کشور است. بنده فقط یک سؤال را مطرح میکنم؛ مدیریت و راهبری سبک زندگی ما در دست کیست؟ آیا در دست رسانهها، روزنامهها، آموزش و پرورش است؟ اگر تمام رسانهها هم جمع شوند تأثیرشان در جایی است که روی خانم خانه مؤثر باشد. نقشآفرینی مردان در سبک زندگی بسیار کمتر از زنهاست، معمولاً مردها دنبال درآوردن پول هستند و نحوة خرج کردن آن را معمولاً خانمها مدیریت و هدایت میکنند. مدیریت و راهبری سبک زندگی در دست شورایعالی انقلاب فرهنگی نیست، دچار اشتباهی که برخی مرتکب میشوند نشوید. شاید صدها سند حمایت از تولید ملی و ... نوشته شود، هرچند خوب است و برای گفتمان عمومیسازی و ایجاد زبان مشترک لازم میباشد، اما اگر آن سند به رفتار شما تبدیل نشود هیچ اثری نخواهد داشت.
تولید سرمایهها:
مفهومی تحت عنوان سرمایه در اقتصاد وجود دارد و میگوییم تا زمانی که سرمایه نباشد هر کار تولیدی، شتاب اقتصادی، رونق، بهبود رفاه زندگی و ... اتفاق نمیافتد. 3 چیز اهمیت دارد: 1. کارگر؛ یعنی نیروی یدی. 2. سرمایه و 3. زمین. زمین و نیروی یدی کاملاً فیزیکی و جسمی هستند اما سرمایه چند نوع است: 1. سرمایه مالی و پولی که گفتیم زنان تمدن اسلامی در آن خیلی نقشآفرینی داشتند. 2. سرمایه فیزیکی مانند تراکتور، که این دو مورد را به مردان میسپاریم. اما 4 سرمایة دیگر در اقتصاد وجود دارد که اگر نباشند اقتصاد کشور کار نمیکند و عبارتند از: سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی، سرمایه عاطفی و سرمایه معنوی.
سرمایه انسانی: بخشی از سرمایه انسانی در دانشگاهها و مراکز فنی و حرفهای ساخته میشود اما پایة آن در خانه است. تمام روانشناسیهای رشد میگویند رشد استعداد فکری فرزند از 3- 6 امکانپذیر است. بنابراین اینکه بچه را از 2 یا 3 سالگی در مهدکودک بگذاریم اصلاً درست نیست. دوست دارم یکبار آماری گرفته شود و روشن گردد که از حدود 300 هزار شهید ما چند درصد در مهد بزرگ شدهاند؟ آیا مهد بچه را پرورش میدهد؟ پایة سرمایة انسانی در خانواده توسط زن ساخته میشود. بنده در مورد خانمهایی که به جهت نیاز اقتصادی مجبور به کار کردن هستند صحبت نمیکنم، اما اگر کسی فکر کند حضور او در اجتماع برای جامعه بیشتر از نقشآفرینی او در خانه و تربیت فرزند و تولید سرمایه زندگی است، مرتکب اشتباه استراتژیک بزرگی شده است. الان چند درصد آمریکاییها به Home Schooling روی آوردهاند، یعنی فرزندان خود را به مدرسه نمیفرستند و مدرسه را در خانه برای او ترتیب میدهند و تعداد زیادی CD آموزشی، رادیو، تلویزیون و کتاب و ... میسازند تا فرزند در خانه آموزش ببیند و اصلاً به مدرسه نرود. در مقالهای به 12 دلیل اشاره شده بود که چرا بچهها به مدرسه نمیروند و Home Schooling روزبهروز در آمریکا افزایش مییابد. یکی از دلایل این بود که بچه حتی در ماشین یا سرویسی که با آن رفت و آمد میکند مورد انواع هجمههای اخلاقی و غیراخلاقی است. یک استادی که در کانادا تحصیل کرده است 10-12 سال پیش برای من تعریف میکرد (یعنی این قضیه متعلق به 15 سال پیش کاناداست): "یکی از اساتید دانشگاه ما را به خانهاش دعوت کرد و من هم رفتم. در میان صحبتها اشاره کرد که من با خانمم در دانشگاه آشنا شدیم. پرسیدم آیا ایشان دانشجوی شما بودند؟ پاسخ داد خیر، همکار من بودند، ایشان استاد دانشگاه اوتاوا در همین رشته بودند. تعجب کردم و گفتم چرا من ایشان را در این چند سالی که دانشگاه هستم ندیدهام؟ همسر استاد پاسخ داد زمانیکه خدا دو فرزند دوقلو به من داد با خود گفتم به جای اینکه بروم بچههای مردم را تربیت کنم بهتر است بچههای خودم را تربیت کنم. در خانه نشستم و دارم بچه تربیت میکنم و انسان میسازم!" این مورد 15 سال پیش در اوتاوا اتفاق افتاده است. بنده مخالف حضور زن در اجتماع و منکر نقش معلمان گرامی خانم نیستم و هرگز نقش مربیان خانم خودم تا کلاس چهارم را نادیده نمیگیرم. آنها بسیار مؤثر بودند و این نقشآفرینی زن را هم رد نمیکنم، اما بنده با نقشآفرینی اقتصادی زن مگر اینکه مجبور باشد مخالف هستم و نقشآفرینی که سیستمهای اقتصادی حمایت نکنند تا در کنار کارش کودک خود را پرورش دهد قبول ندارم، چون زن در این میان از بین میرود. در مورد یک زن باید دهها حمایت صورت بگیرد.
سرمایههایی که شما خانمها در خانه میسازید عبارتند از: سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی، سرمایه عاطفی و سرمایه معنوی. این چهار سرمایه را اقتصاددانان جدید در غرب شناسایی کردند که زن آنها را در خانه میسازد و هیچ نهادی هم جایگزین آن نیست. یعنی اگر فرزند سرشار از سرمایه عاطفی نشود وقتی بیرون از خانه میآید بزه، رذیلت، اخلاق و مشکلات او مقدار زیادی هزینه اقتصادی ایجاد میکند. و اگر سرشار از عاطفه شود خصوصیات مثبت او فواید اجتماعی دارد. 30-40 سال است اقتصاددانان غرب یاد گرفتند فواید اجتماعی را که ملموس نیست و بازار و دلار ندارد، حساب و کتاب نمایند، مانند فعالیت زن در خانه. اگر شما در خانه چلوکباب خوشمزهای بپزید، متأسفانه وارد تولید ملی کشور نمیشود ولی اگر آن را از مغازه بخرید در تولید ملی محاسبه میشود. اینها نقص آمار است و اقتصاددانان غرب یاد گرفتند که کمکم اینها را وارد آمار نمایند. آنها میگویند زن در خانه چیزی تحت عنوان سرمایه اجتماعی میسازد که اینقدر در جهش اقتصادی آمریکا نقش دارد.
مقام معظم رهبری در حرم رضوی به کلیدواژه "سرمایه معنوی" اشاره فرمودند. قبل از ما غربیها هم آن را گفتهاند، منتها سرمایه معنوی آنها صرفاً به اعتمادبه نفس است اما به سرمایه معنوی ما مسائل اسلامی هم اضافه میشود که البته این مسئله کار شما را سختتر از کار زن غربی میکند، اما چون اسلام را دارید و بافطرت و باخدا هستید کارتان آسان میگردد. بنابراین نقش شما در عملیات روانی، اقتصاد مردمی، مدیریت و راهبری سبک زندگی در خانه، تولید سرمایههای اجتماعی کاملاً آشکار است.
مولدیت و بهرهوری خانگی و اقتصاد خانواده:
نقش زن در مولّدیت و بهرهوری خانگی چیست؟ حضرت آقا میفرمایند حمایت از کار ایرانی، خب یکی از آنها هم شمایید، چون شما صاحب کار ایرانی هستید. مثال میزنم؛ اگر یک ریگ وسط کویر بیفتد و امکان اینکه ما از آن ارزش افزوده بگیریم وجود داشته باشد و ما این کار نکنیم ضرر کردیم و در اقتصاد اسلامی مرتکب اسراف شدهایم. زنی که خانه مینشیند و همه این کارهای بزرگ را انجام دهد، کارهایی که غربیها در مورد آن نوشتند اگر کارهای زن در خانه را با وجود در نظر گرفتن انواع وسایل تکنیکی و فنی فهرست کنیم دو تا Fulltime (یعنی 16 ساعت کار) است. آنها محاسبه کردند اگر در سال 1900 زنان آمریکایی میبایست 2 ساعت و 44 دقیقه وقت صرف شستشو و اتو میکرد، این زمان الان به 17 دقیقه کاهش یافته است و با وجود تمام این کاهشها گفته میشود دو تا Fulltime میباشد. حالا ما میخواهیم موارد دیگری را به این Fulltime اضافه کنیم درحالیکه معنادار است؛ مولدیت خانگی. الان دنیا به سمت اقتصاد دانشبنیان حرکت میکند و معنی آن تولید مقاله توسط همه مردم نمیباشد، بلکه اقتصاد دانشبنیان یه این معنی است که شما در خانه هم میتوانید نقشآفرینی اقتصادی داشته باشید. زن مسلمان میتواند در خانه از طریق وبلاگ، فضای مجازی و سایبری نقشآفرینی زیادی داشته و اتفاقاً بعد اقتصادی هم داشته باشد و در گردش مالی هم حضور یابد. ما باید الگوهایی از مولدیت و بهرهوری خانگی را توسعه بدهیم. یک زمانی مادر بنده و شما (و حتی همین الان عدهای) از همین محیط خانه بخشی از نیازهای اقتصادی خود را تأمین میکردند. آیا امکان ندارد خودمان در یک باکس کوچک قارچ موردنیاز خانه را پرورش دهیم؟ ممکن است و لازم نیست که ما برویم همه چیزهای موردنیاز خود را بخریم. چرا اینقدر حاضرخوری در میان ما رواج یافته؟ این حاضریخوری دارای تبعاتی است. دختر به پسر و پسر به دختر در امر ازدواج میرسد و میبیند که هنوز طرف مقابل او ساخته نشده است. اخلاق دختر هنوز خوب نیست و چون همه جا حاضرخوری بوده اینجا همان را میخواهد. حاجآقای مهدوی کنی در خطبههای عقدی که میخوانند از حضرت امام نقل میکنند: ایشان وقتی خطبه عقد میخواندند معمولاً بعد از عقد کم صحبت میکردند اما میگفتند "بروید با هم بسازید". ساختن دو معنا دارد: 1. در میان پستی و بلندیها با هم سازش داشته باشید و در دعواها یکی کوتاه بیاید. 2. بروید زندگیتان را بسازید، چون یکسری از چیزها در روز اول آماده نیست، مانند اخلاق من، نظم من، سبک زندگی و ... . همه ما در همه زمینهها آماده نیستیم. چرا ما زندگی را ساختنی نمیبینیم؟
شما (خانمها) نیازمند حمایت فراوانی هستید تا بتوانید در درون خانه نقشآفرینی کنید. اگر هم احساس مسئولیت کردید (منظورم اجبار از جهت اقتصادی و معیشتی نیست) و وارد اجتماع شدید تا بیشتر از خانهها نقشآفرینی کنید ضمن اینکه مراقب هستید خانه خراب نشود، خودتان را محدود به حوزههایی نمایید که مادران را حمایت کنید. نهادها و سازمانهای بسیاری باید بسازیم و روشها و شیوههای زیادی را باید در جامعه راهاندازی کنیم تا مادر در خانه پشتیبانی و لجستیک شود. الان مادران برای مدیریت فرزندشان لجستیک نمیشوند. ما در کشور خود دورههیا لیسانی، فوق لیسانس و دکترای مادری نداریم، درصورتی که مادری واقعاً فن پیچیدهای است و سؤالات زیادی در این زمینه وجود دارد. بنده وقتی پدر شدم تازه فهمیدم بچه چقدر پیچیدگی دارد که من و مادرش با تمام مصالحهها در مقابل آن کم میآوریم. بنابراین باید مجموعهای از پژوهشگران و محققان در حوزة مادری دکتری داشته باشند و چرا چنین گرایشی در کشور ما وجود ندارد؟ چرا در دورة فوق لیسانس چنین گرایشی نیست تا پژوهشگر و محقق تربیت کند و چرا در دورة لیسانس وجود ندارد تا خود مادر را تربیت نماید؟ الان خانم جامعة ما به علت شأن اجتماعی لیسانی گرفته. از او در مورد رشتهاش سؤال میکنم، پاسخ میدهد باستانشناسی. از او میپرسم ایا حاضری در این زمینه کار کنی؟ میگوید: نه. خب چرا در این رشته تحصیل کردی؟! چون فقط لیسانس گرفته است!! اما کسی که قط به دنبال لیسانس گرفتن است میتواند یک رشتة خانواده بخواند و چرا نباید چنین رشتهای وجود داشته باشد؟ شما باید چیزهایی را بخوانید که مبتلابه روزمره است. حتی نحوة نشستن و آرگونومی فرزند ما نیاز به یک درس 2 واحدی دارد، اینکه ما بدانیم او چگونه بنشیند تا ستون فقراتش بهتر از ما که آن را دقت نکردهایم باشد. تکتک زوایای زندگی اینگونه است. شما خوب لجستیک نمیشوید. بنده در جلسة خواستگاری به همسرم گفتم برای انجام هر کار اجتماعی که دوست داری آزاد هستی، فقط گناه نکن (همان حرفی که حضرت امام به همسرشان گفتند) اما یک شرط دارد و آن این است که کار اقتصادی انجام ندهی. اما اقتصادی کار کردن همان است که گاهی در کنار بزرگراه دیده میشود خانمی ساعت 30/6 صبح با بچه منتظر تاکسی ایستاده است. خب این بچه چه گناهی کرده است؟ البته باز هم تأکید میکنم بنده در مورد کسانی که مجبور هستند صحبت نمیکنم چون حتی دست آنها را باید بوسید. اما کسانی که فقط و فقط بخاطر یک شأنیت اجتماعی خودساخته غلط کار میکنند را میگویم. آنها نمیدانند که شأنیت اجتماعی ساختن یک شهید، یک نیروی فعال و ساختن کسی که برای ولی خود جان دهد و پای حرف ولی خود بایستد، بسیار مهمتر و بالاتر است. شأن اجتماعی واقعی اینجا و چه بسا پشت درهای بسته است و نه در خیابان. اگر شما Search کنید تعداد زیادی سایت انگلیسی میبینید که به زنانی که تازه بچهدار شدهاند و نوزاد دارند مشاوره میدهند. خانمهای غرب در خانه نشستهاند و تجربیات زندگیشان را در وبلاگشان مینویسند که البته بسیار هم خواندنی است. اما زنان مسلمان ما چند وبلاگ دارند که یک زن یا دختر دیگری در شهرستان حداقل از طریق اینترنت سبک زندگی مسلمانی را از آنان به عنوان یک نخبه دریافت کند و از او مشاورة غیرحضوری بگیرد؟ بنابراین شما کارهای بسیار زیادی میتوانید انجام دهید. لجستیک زن در خانه چیزی است که ما مردان در سیاستگذاریهای انقلاب اسلامی از آن غفلت نمودهایم اما خود شما غفلت نکنید.