حرکت دولت و مردم در شرایط کنونی باید در راستای یکدیگر و در جهت خلق حماسهی سیاسی و اقتصادی باشد؛ به طوری که دولت با تنظیم فرآیندهای اقتصاد و اتخاذ رویکرد سیاسی مناسب با تقویت بنیانهای اقتصاد داخلی، عزم ملی و سرمایهی اجتماعی، موجبات عزت هر چه بیشتر ملت ایران را در عرصهی بینالمللی فراهم آورد.
گروه اقتصادی برهان؛ در شرایط امروز، دولت کنونی با تکیهی صرف بر ابزارهای پولی و مالی و اتخاذ سیاستهای منفعلانه و نادرست، نه تنها در جهت جهاد اقتصادی حرکت نکرده، بلکه بستر اثرگذاری تحریمهای اقتصادی را نیز فراهم نموده است. دکتر حجتالله عبدالملکی، عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، در اظهارات خود، لازمهی خلق حماسهی اقتصادی و سیاسی و بیاثر کردن تحریمها را حرکت تکتک اعضای مردم در چارچوب اقتصاد مقاومتی میدانند.
با توجه به اینکه مقام معظم رهبری امسال را سال حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی نامگذاری کردهاند، از دیدگاه جنابعالی برای خلق حماسهی اقتصادی چه بسترها و الزاماتی نیاز است و جایگاه حاکمیت، نهاد سیاستگذار و مردم در خلق این حماسه چیست؟
اولاً به این نکته توجه کنیم که مقام معظم رهبری با نامگذاری برای یک سال، در حقیقت انشای مفهوم میکنند. مفهومی که در ارتباط با سایر مفاهیم دینی و اسلامی و همچنین مفاهیمی که قبلاً مطرح کردهاند، نظامی را شکل میدهد که برای وضعیت فعلی کشور، با توجه به مقتضیات زمان و مکان و فضای داخلی و بینالمللی، الزامات و اقتضائات خاصی را بیان میکند. این کار در حقیقت به نوعی تعیین خط مشی نظام برای مردم و سیاستگذاران است تا رویکرد خاصی را اتخاذ کنند. معمولاً بحثهایی که ایشان مطرح میکنند بحثهای بلندمدت است. به این معنا که باید مفهومی شکل بگیرد و بعد در بطن جامعه و اذهان تکتک مردم و سیاستگذاران، نهادینه شود که این کار وظیفهای را برای اقشار مختلف، اعم از دانشجویان، اهل قلم، سیاستگذاران در اجرا و مردم، که زمینهی اصلی جامعه و موتور محرک نظام هستند، ایجاد میکند.
رهبر انقلاب امسال را هم سال حماسهی اقتصادی نامگذاری کردهاند و با توجه به اینکه رهیافت اقتصادی ما اقتصاد مقاومتی است، حماسهی اقتصادی را حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی تعبیر نمودهاند. یعنی با توجه به معنای فارسی کلمهی حماسه، که نوعی تلاش با نتیجهی مطلوب موفقیت است، در سال حماسهی اقتصادی، قرار است حرکت تکتک اجزای نظام، اعم از سیاستگذاران و مردم، به شکلی باشد که در مسیر و چارچوب رهیافت اقتصادِ مقاومتی حرکت کنند و نتیجهی این حرکت چنین خواهد شد که تهدیدها و مشکلاتی که در مسیر بالندگی اقتصاد و پیشرفت کشور، خصوصاً در سالهای اخیر به وجود آمده بود، برطرف شود و ما به اهداف خود نزدیکتر شویم.
تأکید ایشان در پیام نوروزی مبنی بر اینکه در سال حماسهی اقتصادی باید با روحیهی جهادی وارد عرصه شد، ناظر بر این است که هم رویکرد ما در مسیر اصلاح شود و هم با قدرت و توان بالا حرکت کنیم؛ زیرا مسیر پیشرفت طولانی است و ما مشکلات بسیاری داریم و برای رسیدن به آرمانهای نهایی انقلاب اسلامی باید با توان بیشتری حرکت کنیم.
حال مسئلهی مهم این است که تکلیف تکتک اعضای نظام چیست و مثلاً مردم و سیاستگذاران باید چه کنند؟ این مفهوم را در ادبیات اقتصاد مقاومتی به صورت گسترده مطرح کردیم. در حوزهی اقتصاد مقاومتی، رهیافت حاکمیت باید به سمت مقاومسازی اقتصاد باشد. به این صورت که اهداف اقتصادی مد نظر نظام که از همان گفتمان اقتصادی انقلاب اسلامی حاصل شده و شامل خلق ارزش حداکثری و توزیع عادلانهی درآمد و امکانات است، باید سرلوحهی همهی کارها قرار گیرد و مجلس، دولت و نهادهای دیگر باید فرآیندهای اقتصاد را طوری تنظیم کنند که با وجود تمام دشواریها و دشمنیهایی که در حال حاضر وجود دارد، این نتایج حاصل شود.
در حوزهی اقتصاد مقاومتی، رهیافت حاکمیت باید به سمت مقاومسازی اقتصاد باشد. به این صورت که اهداف اقتصادی مد نظر نظام، که از همان گفتمان اقتصادی انقلاب اسلامی حاصل شده و شامل خلق ارزش حداکثری و توزیع عادلانهی درآمد و امکانات است، باید سرلوحهی همهی کارها قرار گیرد و مجلس، دولت و نهادهای دیگر باید فرآیندهای اقتصاد را تنظیم کنند.
از طرفی دیگر، رهیافت عمل مردم هم به عنوان تولیدکننده و مصرفکننده باید مبتنی بر مقاومسازی و تقویت اقتصاد ملی باشد که در نتیجهی دشواریها و دشمنیها نتواند اقتصاد را از حرکت بالنده بازدارد و باعث کاهش سرعت آن شود. مثلاً مصرفکننده باید از اسراف جلوگیری و از خرید کالاهای خارجی صرف نظر کند یا تولیدکننده با وجود دشواری سعی کند که افزایش قیمت محصولات را به حداقل برساند تا اثرات تورمی را برای تولیدکننده و مصرفکننده کمتر کند و به امید اینکه در ماهها و سالهای آینده اوضاع بهتر میشود، تولید را کاهش ندهد و خود را به ایفای نقش در چارچوب این الگو موظف بداند.
به هر حال، وقتی بحث مقاومت مطرح میشود، دشواریهایی نیز وجود دارد. دولت، مردم، مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و همهی اقشار باید بخشی از این دشواری را بپذیرند. الحمدالله اقتصاد ایران آن قدر گسترده و وسیع است که اگر هر کسی وظیفهی خود را به درستی انجام دهد، مجموع فشارهایی که به افراد وارد میشود بسیار کم خواهد بود.
اگر در حال حاضر میبینیم عدهای بسیار سختی میکشند، به این دلیل است که عدهی دیگری وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند و مثلاً در این شرایط سخت، مشغول احتکار و به دنبال سودهای چندبرابری هستند که این خودبهخود فشار بر دیگران را افزایش میدهد. از سویی دیگر، به نظر میرسد دولت با سیاستهای غلط، پیگیر بعضی اهداف و منافع شخصی است که چندان متناسب با مصالح مردم و کشور نیست. ما میتوانیم با حرکت شتابنده در این مسیر، این مشکلات را پشت سر بگذاریم. به قول رهبر معظم انقلاب، زمانی که به قله برسیم، تمام مشکلات و دشواریها برطرف خواهد شد.
رهبر معظم انقلاب امسال هم بحث حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی را مطرح کردند که حماسهی سیاسی بیشتر معطوف به انتخابات است، ولی بین این دو مقوله، یعنی بحث مشارکت مردمی در خلق حماسهی سیاسی و بحث حماسهی اقتصادی، میتوان ارتباط مفهومی ایجاد کرد؛ یعنی این دو حماسه را جدا از هم ندانیم. آیا به لحاظ مفهومی، چنین امکانی وجود دارد؟
در حقیقت همین طور است. اقتصاد و سیاست با هم ارتباط دارند و حماسهی اقتصادی مستقل از جریان سیاسی شکل نمیگیرد و در این موضوع شکی وجود ندارد. به همین دلیل، بسیاری از دانشگاهها در سراسر جهان رشتهی اقتصاد سیاسی را تأسیس میکنند که یک مبحث میانرشتهای است و به حوزههای اقتصاد و سیاست و تأثیر و تأثرات این دو بر یکدیگر میپردازد.
در یکی دو سال اخیر، این دو قالب به ظاهر مختلف بسیار به هم نزدیک شدند؛ به طوری که مسائل سیاسی بر سیاستهای اقتصادی تأثیر میگذارند و اهداف اقتصادی به شدت جهتگیریها و موضعگیریهای سیاسی را در عرصهی بینالمللی تحت تأثیر قرار میدهند. در سالهای اخیر، کشورهای غربی با وجود اینکه به لحاظ اقتصادی تحت فشار هستند، همچنان سیاستهای خصمانهی اقتصادی را در مورد ایران اعمال میکنند که در واقع یکی از اثرات آن، عمیقتر شدن بحران اقتصادی آنهاست؛ یعنی برای آنها مسئلهی سیاست و جنگ قدرت آن قدر اهمیت پیدا کرده است که حاضرند برای رسیدن به اهداف سیاسی مد نظر، سیاستهای غلط اقتصادی را اتخاذ کنند.
با وجود اینکه میبینیم اقتصاد غرب هنوز درگیر دو بحران مالی مربوط به سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ است و اقتصاددانان غربی نیز افق نزدیک و روشنی را برای عبور از این بحرانها ترسیم نمیکنند، آنها با این نوع اقدامات خصمانه علیه ایران، مشکلات و نرخ بیکاری خود را افزایش میدهند؛ شرکتها و ساختمانهای غربی برای تخریب نهایی تعطیل میشوند و خودروسازهایی که ایران از شرکای اصلی آنهاست، به دلیل تحریم ایران و کاهش فروش قطعات به ایران مجبورند کارگران خود را اخراج کنند. اتفاقاتی که در این زمینه میافتد به جهت این است که عالم سیاست و اقتصاد به شدت در هم تداخل دارند و در حوزهی یکدیگر وارد شدهاند.
البته این مسئله در سیاست داخلی ما هم نمود دارد. جریانهای مختلف سیاسی بر اساس آن ارزیابی که از اقتصاد موجود دارند، جهتگیریهای متفاوتی پیدا کردهاند. این جهتگیری متفاوت نه به دلیل تفاوت در واقعیتهای اقتصادی، بلکه به خاطر تفاوت در گرایشهای سیاسی کسانی است که تحلیل میکنند. به همین جهت، رهبر انقلاب امسال را سال حماسهی سیاسی و حماسهی اقتصادی نامیدند که یک زمینهی آن این است که ما امسال جنجال انتخابات را داریم و زمینهی دیگری که ایشان نیز به این قضیه توجه دارند، این است که ما بدون رویکردهای سیاسی درست، چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی، امکان تحقق حماسهی اقتصادی، یعنی حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی با هدف شکوفایی و بالندگی کشور را نخواهیم داشت.
در یکی دو سال اخیر، این دو قالب به ظاهر مختلف بسیار به هم نزدیک شدند؛ به طوری که مسائل سیاسی بر سیاستهای اقتصادی تأثیر میگذارند و اهداف اقتصادی به شدت جهتگیریها و موضعگیریهای سیاسی را در عرصهی بینالمللی تحت تأثیر قرار میدهند.
در حقیقت یکی از پیامهای همزمانی حماسهی سیاسی با حماسهی اقتصادی، مشارکت جدی در انتخابات است، ولی یکی دیگر از پیامهای آن این است که ضرورت دارد برای تحقق این حماسهی اقتصادی، رویکردهای سیاسی متناسب و مفید اتخاذ شود. حال یکی از این موارد که تحولات سیاسی چگونه ممکن است بر اقتصاد اثرگذار باشد همین مسئلهی انتخابات است. وقتی تعداد کسانی که در یک رأیگیری شرکت میکنند افزایش مییابند، خودبهخود دو اتفاق برای دولت منتخب میافتد؛ یکی اینکه مطالبات بیشتری از نظام وجود خواهد داشت و کسانی که رأی دادهاند درخواستهایی دارند که میخواهند اجابت شود. این مطالبات خدمت آن نظام سیاسی یا همان دولت را بیشتر خواهد کرد. از طرف دیگر، رئیسجمهور دولت منتخب به پشتوانهی این مشارکت جدی، میتواند برنامهریزیهای قویتری انجام دهد و روی کمک آحاد ملتی که در انتخابات شرکت کردهاند، حساب کند و این یعنی گامهای بلندتر و قویتر و امیدوارانهتر برای حل کردن مشکلات کوتاهمدت و اصلاح رهیافتهای بلندمدت اقتصادی.
مقام معظم رهبری در تبیین مأموریت و آرمان نظام اسلامی همیشه بر عزت ملی تأکید دارند. از طرفی دیگر، اقتصاددانان رشد اقتصادی را با مدلهایی که در واقع همگرا شدن با اقتصاد جهانی و مزیتهای نسبی بینالمللی است، در شرایط تحریم بسیار سخت و دستنیافتنی میدانند. آیا میشود در شرایط سیاسی موجود، هم عزت ملی را حفظ کنیم و هم به لحاظ اقتصادی رشد اقتصادی بالایی داشته باشیم؟
در پاسخ به سؤال قبل گفتم که هم وضعیتهای سیاسی بر وضعیتهای اقتصادی مؤثر است و هم مفاهیم سیاسی مثل عزت ملی بر رشد و بالندگی اقتصادی اثر میگذارد. اولاً به جای اصطلاح رشد اقتصادی بهتر است از اصطلاح پیشرفت اقتصادی استفاده کنیم، زیرا عامتر است و جوانب دیگری را نیز در نظر میگیرد که در کلمهی رشد لحاظ نشده است. اینکه عزت ملی باعث میشود حرکت در مسیر پیشرفت اقتصادی با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد، ولو اینکه دشمنان تلاش میکنند که این مسیر را کند کنند، کاملاً قابل پذیرش است. تقویت عزت ملی اثری دارد که حتی در نظریههای متعارف اقتصادی هم به آن پرداخته شده است و به مسائلی مثل عزت ملی و نهادینه شدن آن در رشد و پیشرفت اقتصادی تکیه شده است؛ آنجا که مفهوم سرمایهی اجتماعی مطرح میشود و به معنای درهمتنیدگی و روابط متقابل و مستحکم بین مردم و نظام با همدیگر است.
در صورتی که این درهمتنیدگی و این ارتباط مؤثر تقویت شود، قدرت رشد و شتاب پیشرفت در اقتصاد افزایش پیدا میکند. حال یکی از اثرات دشمنیها که باعث ایجاد موانعی در مسیر پیشرفت و تقویت عزت ملی میشود، این است که هزینههای فرصت اقتصادی را از طریق ارتقا و تقویت سرمایهی اجتماعی کاهش میدهد و این باعث میشود که با هزینههای کمتر بتوان به نتایج بیشتر و پیشرفت بهتر دست پیدا کرد. این مسئله در اقتصاد متعارف تحت عنوان سرمایهی اجتماعی و افزایش رشد اقتصادی مطرح میشود.
رویکرد اقتصاد مقاومتی که رهبر انقلاب مطرح کردهاند، به نوعی بیانگر خط مشی جهادی و انقلابی در زمینهی اقتصاد است. اما متأسفانه عدهای از اقتصادخواندهها با گفتمان سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی موافق نیستند و جهتگیری نظرات آنها به سمت همگرایی با نظام جهانی و پذیرش عرفهای بینالمللی است. این اقتصاددانان بر اساس شرایطی که در فضای اقتصاد جهانی حاکم است، معتقدند که این راهبرد برای پیشرفت اقتصادی ما مفید نیست و در آینده کشور را دچار مشکل میکند و بنیههای اقتصادی آن فرسایش پیدا میکند. در این مورد نظر شما چیست؟
به دو نکته توجه کنید؛ یکی اینکه رویکرد اقتصاد مقاومتی یک نسخه از نظام اقتصادی اسلام است که اگر بخواهیم در شرایط فعلی اقتصاد ایران، مکتب اقتصاد اسلامی را پیاده کنیم، ناگزیریم که این رویکرد را به عنوان نظام مطلوب انتخاب و عملیاتی کنیم.
نکتهی دوم اینکه در چارچوب متعارف اقتصاد اسلامی، ارتباط جامعهی اسلامی با سایر ملتها نه تنها ناپسند نیست، بلکه بر آن تأکید هم شده است. مثلاً حضرت امیر به مردم میفرمودند که دیگران یا برادر دینی شما هستند یا همنوع شما. اولیای دین نسبت به غیرمسلمانان رأفت و محبت داشتند و با آنها تجارت میکردند و وقتی آنها وارد جامعهی اسلامی میشدند، در امنیت قرار داشتند و حتی گفته بودند که محصولات آنها بیمه است و اگر مشکلی برای محصولات کسی پیش بیاید، جامعهی اسلامی آن را پرداخت میکند.
اسلام چنین مبانی قویای در اقتصاد بینالمللی دارد که فوقالعاده پیشرفته است و حتی تا چند دهه پیش اقتصاد غرب تصور آن را هم نمیکرد. به طور کلی، ارتباطات بینالمللی در معارف اقتصاد اسلامی، در صورتی که باعث از بین رفتن عزت مسلمین نشود، مطلوب است و حتی زمینههای آن نیز فراهم شده است. اما در این نسخهی اقتصاد مقاومتی، حالتهای عرضی خاصی را داریم که مهمترین آن، جریان خصومت خارجی علیه ملت و امت اسلامی است.
یکی از اثرات دشمنیها که باعث ایجاد موانعی در مسیر پیشرفت و تقویت عزت ملی میشود، این است که هزینههای فرصت اقتصادی را از طریق ارتقا و تقویت سرمایهی اجتماعی کاهش میدهد و این باعث میشود که با هزینههای کمتر بتوان به نتایج بیشتر و پیشرفت بهتر دست پیدا کرد.
در چنین فضایی که اقتصاد اسلامی معامله کردن با کفار و وارد شدن در تحولات اقتصادی با آنها را بدون اشکال و حتی خوب میدانست، قاعدهای مطرح میشود به نام قاعدهی نفی سبیل که حاکم بر تمام احکام اقتصادی دیگر است. بر طبق این قاعده، وارد شدن در تعاملات بینالمللی که باعث شود عزت و کرامت جامعهی اسلامی و مسلمین به خطر بیفتد یا به نوعی تسلط از سوی دشمنان اسلام ایجاد شود، حرام است. در کل اقتصاد مقاومتی این رهیافت را مطرح میکند که تعامل با اقتصاد جهانی تا حدی پذیرفته شده است که عزت و مصالح بلندمدت امت اسلامی را تحت تأثیر قرار ندهد.
متأسفانه فرآیندهای سیاسی و تصمیمات برخی مجامع بینالمللی، کشورها و قدرتها در سطح جهان به گونهای است که پذیرش بسیاری از این قواعد، که به عنوان قاعدهی بازی مطرح میشوند، نتیجهای به جز ذلت و از بین رفتن قوام جامعه و امت اسلامی نخواهد داشت.
طبیعی است در چنین شرایطی، ارتباط با جامعهی بینالمللی شرایط خاصی پیدا میکند و محدودتر و سنجیدهتر میشود. البته اقتصاد مقاومتی به هیچ عنوان بر بستن دروازهها به روی اقتصاد جهانی تأکید نمیکند، کمااینکه رهبری هم دربارهی اقتصاد مقاومتی نگفتند باید تعامل خود را با کشورهای جهان قطع کنیم، بلکه فرمودند تعامل خود را طوری تنظیم کنیم که مبنای اقتصاد بومی و اسلامی ما به خطر نیفتد. به همین دلیل، ایشان مسئلهی خوداتکایی را در این عرصه مطرح کردند و فرمودند خوداتکایی به این معنا نیست که همه چیز را خودمان تولید کنیم، به این معناست که ما در وضعیتی از لحاظ تولید و مصرف قرار داشته باشیم که اگر دشمنان به صورت مقطعی یا طولانیمدت خصومت خاصی، از جمله تحریم را بر ما اعمال کردند، بنیانهای اقتصادی ما دچار خسارت و مشکل نشود.
مثلاً ما باید به گونهای روی درآمدهای نفتی سرمایهگذاری کنیم که اگر از چند وقت دیگر نتوانستیم نفت بفروشیم، اقتصاد ما دچار بحران نشود و اگر نتوانستیم کالاهایی را وارد کنیم یا برخی تعاملات را انجام دهیم، شاکلهی اقتصاد ما به خطر نیفتد و در حالی که در شرایط مناسب هستیم، با اقتصاد جهانی هم تعامل داشته باشیم.
بنابراین در رویکرد اقتصاد مقاومتی، مهم این است که ارتباط با کشورهای دیگر و تعاملات اقتصادی بینالمللی در چارچوبی قرار گیرد که نه تنها بنیانهای اقتصاد داخلی و قوام امت اسلامی به خطر نیفتد، بلکه حداکثر منفعت برای جامعه و امت حاصل شود. در شرایط فعلی، پذیرش برخی از عرفهای بینالمللی با اصل قوام اقتصاد داخلی تناقض دارد.
- ۹۳/۰۲/۲۱