مدل توسعه اقتصادی ایران چیست؟
نگاهی انتقادی به الگوی توسعه در کشور
اگر در کرهی جنوبی و یا ژاپن نظریهای در مورد دولت و جایگاه آن در توسعه ارائه شده است، به این نکته باید توجه کرد که این بحث در جامعهای صورت میگیرد که پیش از این، صنعتی شدن یا ادغام در اقتصاد جهانی را انتخاب کرده است.
مدل توسعه اقتصادی ایران چیست؟
نگاهی انتقادی به الگوی توسعه در کشور
اگر در کرهی جنوبی و یا ژاپن نظریهای در مورد دولت و جایگاه آن در توسعه ارائه شده است، به این نکته باید توجه کرد که این بحث در جامعهای صورت میگیرد که پیش از این، صنعتی شدن یا ادغام در اقتصاد جهانی را انتخاب کرده است.
سایت جهاد اقتصادی به نقل از برهان/ محمد حسین دلدار*؛ ما دنبال چه نوع توسعهای هستیم؟ این نکتهی اساسی، در بحثهای اقتصادی و غیراقتصادی جاری کشور مطرح است. افرادی به دنبال این هستند که با طرح برخی مباحث ذهن اقشار جامعه را از مسائل اصلی دور نگه دارند: مدل چینی، مدل ژاپنی و یا به عبارت بهتر نسخههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول برای کشور ما را اجرایی و لازم میدانند.
سالهای گذشته در برخی از کشورها تلاش شده است تا اتخاذ سیاستها و گزینش خط مشیها اساسی توسعه و نیز سیاستهای اجرایی در زمینههای مختلف، در چارچوب یک دیدگاه کلان (Vision) قرار گیرد تا از این طریق نتایج نهایی اقدامات در بخشهای مختلف از منطق دیدمانی مشترک و تداوم سازگارنه (پارادایماتیک) برخوردار باشند.
براساس این نقطه نظر، باید بررسی کرد که دیدگاه کلان و یا نظریه پایه توسعهای که بتواند مرجع تصمیمگیریها و اقدامات چند برنامه واقع شود، میبایست از چه عناصر و اجزایی تشکیل شده باشد، طی چه مراحلی و براساس چه مراتبی ساخته و چگونه مورد عمل قرار گیرد.
آیا این دیدگاه فقط ناظر بر مباحث اقتصادی همچون ساختار، عملکرد، مناسبات داخلی و خارجی اقتصاد ملی و روابط بخشی دولتی و خصوصی و نظایر آن است. یا مقولاتی نظیر انتخاب فنآوری، نظام اجرایی، توسعه فرهنگی، خطمشی سیاسی و مناسبات خارجی و نظایر آن را هم در بر میگیرد.
چند دهه اخیر نظریه پردازان توسعه، موضوعات بسیاری را مورد توجه قرار دادهاند و از این طریق بر غنای معرفتی در زمینه مدیریت توسعه افزودهاند. به عنوان مثال در عرصههای مختلفی همچون:
نظریهها و فرضیههای گوناگون، مثل: نظریه جهش، رشد نامتوازن، توسعه نیافتگی، توسعه درونزا، رشد با توزیع دوباره، و نظایر آن که ناظر بر محرکها، مراحل رشد و تحول و کارکردهای درونی یک اقتصاد هستند را مورد بحث قرار میدهند.
نظریهها و فرضیههای مختلفی همچون: نظریه نظام جهانی، سرمایهداری امپریالیسم نوین، وابستگی، و نظایر آن که ناظر بر تحلیل مناسبات بین اقتصادهای مسلط و اقتصاد تحت سلطه میباشند و به طور کلی فرایند توسعه را در چارچوب مناسبات بیرونی و روابط جهانی بررسی میکنند.
نظریه و فرضیههای متعددی نظیر: صنعتی شدن، جایگزینی واردات، انقلاب سبز، مرحله فراصنعتی و توسعه خدمات نوین و نظایر آن، محتوای مضامین توسعه را از نظر اولویتهای بخشهای اقتصادی مورد توجه قرار دادهاند.
نظریهپردازان متعددی به مفاهیم دولت و نقش آن در جامعه، مقیاس مناسب دولت، حدود دخالت در توسعه، روابط آن با بخش غیر دولتی و مردم، تمرکززدایی، تصمیم گیری از پایین به بالا و برعکس، و نظایر آن به موضوعات مربوط به نظام مدیریت و فرایند اجرایی برنامههای توسعه پرداختهاند.
البته مجال این نوشتار فرصت تحلیل هیچ یک از نظریههای ذکر شده نخواهد بود لیکن در مراجعه به این گونه نظریهها باید دقت کرد که هر یک از آنها صرفاً برای شرایط خاص قابلیت به کارگیری دارند.
به عنوان نمونه اگر در کره جنوبی و یا ژاپن نظریهای در مورد دولت و جایگاه آن در توسعه ارائه شده است، به این نکته باید توجه کرد که این بحث در جامعهای صورت میگیرد که پیش از این صنعتی شدن و یا ادغام در اقتصاد جهانی را انتخاب کرده است. لذا طرح این دیدگاه برای کشور ما باید همراه با دخل و تصرفهای لازم جهت انطباق نظریه با شرایط خاص باشد.
بدون تردید تا کنون یک نظریه یا دیدمان جامع (استراتژی) که با همسازی و تداوم سازگارانه تمامی زمینههای فوق، یعنی: اولویتها، عملکردها، مناسبات درونی و بیرونی و اصول مدیریت توسعه را با هم دیده باشد، طرح نشده است. به عبارت دیگر طرح وسیع چنین دیدمانی به عنوان یک نظریه پایه فراگیر بعید به نظر میرسد. دلیل آن هم این است که هر جامعهای متناسب با اصول و موازین ارزشی و شرایط و موقعیت خاص خود خط مشیهای توسعه خود را انتخاب میکند.
نگاههای تبلیغاتی و بزرگ نماییهای نامتعارف از روند توسعه برخی کشوها سعی در تفهیم این مسئله هستندکه با پیروی از مدلهای توسعه تحمیلی میتوان به آنچه که دیگران دستیافتاند، رسید. غافل از آنکه این نگاههای سطحی نمیتواند راه به جایی ببرد.
مدل توسعه در جمهوری اسلامی ایران، به اقتضای شرایط فرهنگی، تاریخی، اعتقادات و ارزشهای مردم، یک مدل کاملاً بومی و مختص به خود ملّت ایران است؛ مسلماً از هیچ جا نباید تقلید کرد. هرکشوری اقتضای خود را دارد. البته بایستی تفاوت قائل شد بین استفاده کردن از تجربیات دیگران، با پیروی از مدلهای تحمیلی و القایی و غالباً منسوخ.
*کارشناسی ارشد معارف اسلامی و اقتصاد و پژوهشگر کانون تربیت و اقتصاد
/انتهای پیام