جهاد اقتصادی

جهاد اقتصادی چیزی نیست که تمام شدنی باشد. مقام معظم رهبری
سوادهمان طور که می دانید انقلاب اسلامی ما با یک قرائت از دین و اسلام شکل گرفت که اگر آن رهیافت و قرائت را در نظر نگیریم اساسا چیزی از انقلاب باقی نمی ماند و آن قرائت این بود که دین آمده است تا انسان سازی کند و برای انسان سازی حتما باید حکومت، تمدن و جامعه سازی کند.

ساختن جامعه صالح که اسم دیگری است از وظیفه اقامه حدود الهی ، اقامه احکام الهی و اقامه دین خدا و نهایتا هویت های فردی و جمعی که انسان دارد و اسلام در پی ساختن همه آن ها است، قرائتی از دین مطرح می کند که غربی ها اسم آن را اسلام حکومتی و خمینیسم گذاشتند اما از نظر ما اسلام نابی که باید باشد اساسا جز این نیست.

اگر ما تفکر اجتماعی، نگاه حکومتی به اسلام، نگاه جامعه سازی، اقامه حق و اجرای حدود الهی را جدی بگیریم خود به خود این جریانی که به اسم تربیت اسلامی شکل گرفته است نمی تواند مفهومی بریده از تفکر اجتماعی اسلام یا تفکر سیاسی حکومت اسلام را در مقوله تربیت داشته باشد. اینجاست که تربیت ما قاعدتا یک تربیت فردی بریده از اجتماع نخواهد بود.
با این مقدمات تربیت های مضاف یکی از مهم ترین محورهای کار ما است و اگر از این تربیت مضاف غفلت کنیم چه بسا فلسفه وجودی خودمان که همان فلسفه وجودی انقلاب اسلامی است را زیر پا گذاشته ایم و حتما کارکردهایی را که باید داشته باشیم برای حل مسائل انقلاب اسلامی، آسیب ها و بحران هایی که دشمن چه بسا در حال ساختن است را نادیده خواهیم گرفت و کارکرد لازم و به هنگام را نخواهیم داشت. کما اینکه در طول 30 سال گذشته ما در این تربیت مضاف کم گذاشتیم و از آن غفلت کردیم و به همین دلیل بعضا آسیب هایی متوجه ما شده است.

شکی نیست که ما در تربیت فرد هم باید تاکید داشته باشیم. تمام هویت فردی و جمعی انسان را ما باید ملاک قرار دهیم و خیلی مواقع تربیت های فردی مثل اینکه توحید و نبوت و معاد کسی را درست کنیم پایه قرار می گیرد برای اقدامات دیگر.

بنا بر این به هیچ وجه در این دوگانه نیاقتیم که یا تفکر فردی و یا تفکر اجتماعی، یا دین فردگرایانه و یا دین جامعه گرایانه و سیاسی. ما مثل برخی جریانات نیستیم که دین سیاسی را علم کنند و ابعاد فردی آن غافل شوند . قاعدتا ما این دو را یکی میبینیم و در یک بسته و در کنار هم دنبال می کنیم.

اما آنچه به نظر می رسد در گفتمان عمومی چه نخبگان ما و چه مسئولان حوزه تعلیم و تربیت و چه مروجین حوزه تربیت بیشتر در این سه دهه بر آن تاکید داشتند ابعاد تفکر فردی و تربیت های فردی افراد بوده است. مثل اینکه چه کنیم که شخص نمازش را صحیح بخواند، توحید و نبوتش درست شود. برای همین است که است که وقتی در دانشگاه ها هم درس های مثل اندیشه اسلامی و یا اصول عقاید گذاشته می شود دنبال این هستیم که برهان صدیقین و برهان نظم شخص را درست کنیم.

اما غفلت می کنیم که حتی اگر شخص خداوند را بشناسد و توحیدش در حد فردی درست باشد آیا توحیدی که انقلاب اسلامی نیاز دارد تامین می شود؟ نمی شود.

شهید مطهری در کتاب ده گفتار به انجمن اسلامی پزشکان قبل از انقلاب که یک جمعی بودند که در حوزه اسلام و مسلمین فعال بودند و نخبه مجموعه محسوب می شدند و حتی خیلی از آن ها انقلابی بودند عبارتی دارد که قابل تامل است. ایشان می گوید توحید و نبوت شما مسخ شده است. 

همیشه برای من سوال بود یعنی چه که توحید شما مسخ شده است اما وقتی با تفکر امام و انقلاب به این کلام نگاه می کنم متوجه می شوم چقدر درست گفته است و ما به خاطر غفلت از این نکته بود که گرفتار طاغوت و شاهان شدیم. این موقله بحث ربوبیت تشریعی الهی است یعنی چه بسا شما خالقیت خدا را قبول داشته باشید و توحید در ربوبیت تکوینی را هم قبول داشته باشید و توحید در ربوبیت تشریعی را نادیده بگیرید و درصدد اقامه حدود خدا و جامعه سازی و داشتن سیاست و حکومت بر نیایید.

پس بابی که برای ما باز می شود این است که شکی نیست که در مسیر تربیت نمی خواهیم از مسیر اسلام و آنچه اسلام گفته خارج شویم. ما با اعتقادات و اخلاقیات و احکام افراد کار داریم. تربیت اسلامی در یک مثلث این گونه شکل گرفته است. اما آنچه مهم است این است که کدام وجه از اعتقادات، کدام وجه از اخلاق و کدام وجه از فقه. اینجا است که به نظر من باید یک تربیت مضاف مطرح کنیم و از آن غفلت نکنیم و دقیقا احکام و اخلاقیات و اعتقادات مضاف را سرلوحه کار تربیتی خودمان قرار دهیم.

  • مبلغ اقتصاد مقاومتی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.