اگر به روند نامهایی که در این چند سال اخیر توسط مقام معظم رهبری انتخاب شده است نگاهی بیاندازیم،در سه سال اول دهه چهارمانقلاب که دهه پیشرفت و عدالت نام گذاری شده است،تماما نام های اقتصادی انتخاب شده است؛سال اصلاح الگوی مصرف،سال همت مضاعف کار مضاعف و نهایتا امسال هم جهاد اقتصادی. نکته قابل توجه آنکه رهبر انقلاب اصطلاحاتی را بر اساس شرایط زمان مطرح می کنند؛ عموما تاسیسی هستند و معنای آنها معمولا فراتر از معنای لفظی، دایره المعارفی آنهاست. ایشان بعد از این نام گذاری ها و اصطلاح سازی ها، در ابتدا خودشان به تعریف و بسط مفاهیم نهفته در این اصلاحات می پردازند .
آن چیزی که در این نام گذاری ها و این نوع ادبیات هدایتگری رهبری مشهود است، اینست که گویا ایشان تکه هایی از یک پازل را در این نام گذاری ها ساخته و در جای مناسب قرار می دهند. در نظر ایشان یک نمای کلی از نظام اسلامی و وضع مطلوب وجود دارد و به دنبال این هستند که این تفکر را در جامعه حاکم کنندو با اصلاح نگاه مردم به نظام اقتصادی،وضع موجود را به سمت وضع مطلوب پیش ببرند. در واقع ایشان تکه های یک فکر کامل و منسجم را ارائه می کنند.
وقتی می فرمایند دهه پیشرفت و عدالت ،در معنا القا می شود که این پیشرفت از اساس با آن توسعه که در غرب مطرح می شود متفاوت است؛رهبری اهداف و مفاهیم راتعیین می کنندو تبیین می کنند که برای رسیدن به این اهداف و وضع مطلوب،نیاز به اصلاح الگوی مصرف داریم لذا سال به این نام نام گذاری می شود و سال بعد ما به فرهنگ صحیح کار نیاز داریم و سال می شود سال همت مضاعف کار مضاعف و امسال نیز حضرت آقا می فرمایند که به حرکت جهاد گونه در عرصه اقتصاد نیاز داریم لذا به تشریح و تفسیر این موضوع و فرهنگ سازی می پردازند و بعد نوبت می رسد.
نقش و وظیفه دانشجویان و به طور کلی جنبش های دانشجویی در این عرصه و در پیگیری این جریان فرهنگ سازی، مشارکت در نوعی جنگ نرم است؛ جنگ نرمی که حضرت آقا می فرمایند اساتید فرماندهان آن و دانشجویان افسران آن هستند.از همین جا جبهه جنبش دانشجویی در عرصه جهاد اقتصادی معلوم می شود و وارد این بحث خواهیم شد که نقش جنبش دانشجویی در سال جهاد اقتصادی چه باید باشد.
اگر قرار باشد در این عرصه فرهنگ سازی شود باید افسران جنگ نرم در این عرصه تلاش کنند و این معارف و مفاهیمی را که تماما بار فرهنگی، اجتماعی و رفتاری دارد را در جامعه نهادینه کنند تاجایی که قسمتی از رفتار آنها شود.این فرهنگ سازی را چه کسانی باید انجام دهند؟
در عملیات مهندسی فرهنگی این فضیه وجود دارد که محال است یک فرهنگ در جامعه ای نهادینه شود مگر آنکه قشر فرهیخته و فعال جامعه به آن اهتمام ورزند و این دو ویژگی تنها در قشر دانشجو وجود دارد. ممکن است عده ای مدعی شوند که ما فرهیختگان مسنی داریم که فهم عمیقی هم دارند، اما مساله این است که این گروه فعال نیستند.همچنین فعالانی مانند قشرهای دانش آموزی هم داریم که اینها نیز در سطح دانشجویان به درجه فرهیتگی نرسیدند. لذا شاید تنها قشر فرهیخته و فعال جامعه دانشجوها هستند.
قبل از بحث در مورد اینکه جبهه و جایگاه دانشجویان در عرصهجهاد اقتصادی چگونه است، به بحثی نظری در این ارتباط در اندیشه اقتصادی اسلامی بپردازیم.
در نگاه ما مفاهیمی مثل کار مضاعف، اصلاح الگوی مصرف و جهاد اقتصادی تنها در مبانی معرفتی و اندیشه ای نظام اقتصادی اسلامی می گنجد و این که رهبر انقلاب این دهه را دهه عدالت و پیشرفت نام گذاری می کنند دقیقا به این دلیل است که هدفشان ایجاد نظام اقتصادی اسلامی در جامعه است.
در حال حاضرضعف کشور در نظام اقتصادی است و آنقدر این نکته بسیار در زندگی و پیشرفت مردم اهمیت دارد که بیش از ۱۵ سال است که مقام مظم رهبری(مدظله العالی) در بحثهایشان تاکید فراوانی بر معیشت مردمداشته و به زیر ساختهای نظام اقتصادی پرداخته اند.
اما به لحاظ نظری جهاد اقتصادی یعنی چه؟
به طور کلی در اسلام هرجا که بحث جهاد مطرح می شود،مفهوم ایثار را نیز با خود به همراه دارد؛ در جهاد کردن همیشه باید از یک چیزهایی گذشت تا جهاد شکل بگیرد. در قرآن آمده است کسانی که در راه خدا با مال و انفسشان ایثار و جهاد می کنند، فضیلت دارند نسبت به کسانی که در راه خدا جهاد نمی کنند و به اصطلاح در گوشه ای نشستند. از این آیه اینگونه برداشت می شود که کسانی که در راه خدا جهاد می کنند باید از یک سری چیزهای ارزشمند بگذرند تا بتوانند فضیلتجهاد را کسب کنند.
حال اگر این مفهوم را با نام گذاری امسال تطبیق دهیم یعنی اگر بخواهیم حرکت جهاد گونه در عرصه اقتصادی داشته باشیم باید حداقل یک چاشنی ایثار در این حرکت اقتصادی وجود داشته باشد.همینجاست که تفاوت حرکت جهاد گونه با حرکت های عادی و مستمر مشخص می شود. ما نباید کار و همت مضاعف را با حرکت جهاد گونه اشتباه بگیریم. همت و کار مضاعف بدین معناست که در کارها تنبلی نکنیم و از زیر کار ها در نرویم ولی جهاد اقتصادی یک پله از همت مضاعف بالا تر است. ممکن است که کارو همت مضاعف در یک عنصر غیر جهادی هم وجود داشته باشد ولی آن چیز که فرد جهادگر را با یک فرد عادی متمایز می کند همان عنصر ایثار است.
در جامعه ما هوز بعد از گذشت چند ماه از نام گذاری سال این خلط مبحث در میان مردم و مسئولین وجود دارد. انگار این مفهوم هنوز درست جا نافتاده است؛مثلا وقتی از تشکل های صنعتی پرسیده می شود که اعضاء و نیروهای شما برای جهاد کردن چه باید بکنند می گویند که صنعتگران ما که دارند کار و جهاد خودشان را انجام می دهند یعنی دارند مانند گذشته سرمایه گذاری و تولید می کنند؛و یا وقتی سیاستمداران ما جلسه می گذارند و کار می کنند در ظن خود احساس می کنند که دارند جهاد انجام می دهند و به همین ترتیب هر کس هر کاری را که تا به امروز انجام می داده را انجام می دهد و ادعا می کند که دارد جهاد می کند؛ یعنی همان “قائدون” شده اند”مجاهدون” !
ما در هر جایگاهی که هستیم اگر بخواهیم جهاد کنیم، باید عنصر ایثار را در فعالیت خود داشته باشیم مثلا من به عنوان یک مصرف کننده در سبد مصرفی خود حاضر باشم به خاطر خدا یک تغییری ایجاد کنم که این تغییر صرفا به خاطر سود و منفعت خودم نباشد ودرحقیقت پیرو یک جریان معنوی این تصمیم را بگیرم؛ تصمیمی که در واقع و در باطن به نفع من و جامعه است ولی در ظاهر سودی به من نمی رساند .
در اقتصاد نظریه ای هست به نام نظریه مصرف کننده که مشخص می کند مصرف کننده ها بر چه اساسی کالاهای مصرفی خود را انتخاب می کنند. در این نظریه، مصرف کننده صرفا براساس دو عامل قدرت خرید و ترجیحات، سبد مصرفی خود را انتخاب و خریداری می کند. این نوع رفتار، از اصول اقتصاد لیبرال است. حال اگر در این شرایط کسی بخواهد جهاد کند باید یک عنصر دیگری را هم به ملاک انتخاب کالای خود اضافه کند و آن رضای خداوند است. یعنی برای رضای خدا چقدر حاضر است اولویتهای مصرف خود را جا به جا کند و بر علاقه های خود پا بگذارد و ایثار کند؛این موضوع اقتضای رشد معنوی فرد و جامعه است.
کسی که در کار و تلاش اقتصادی اش حاضر نشود قاعده ایثار را بگنجاند، در اصل از این حرکت جا مانده و نتوانسته است به عرصه جهاد اقتصادی وارد شود. این قاعده در مورد تولید کننده، کارگر، کارمند، بازاری، سیاستمندار، خانه دار و … معیار حرکت اقتصادی جهادی است؛ یعنی هر کسی در عرصه ای که فعالیت می کند، حاضر باشد قدری از منافع خود کوتاه بیاید و از بخشی از منافع خود در راه خدا و برای بهبود وضعیت معنوی خودش و جامعه بگذرد.
در حال حاضر در جامعه درگیر یک اندیشه لیبرالی هستیم، تفکری که در آن فقط و فقط نفع و سود شخصی ما مطرح است و عنصر خدا در آن دیده نمی شود این در حالی است که در اسلام واندیشه اسلامی ما مفاهیمی مانند نفع دیگران مطرح است مثلا این که اگر مسلمانی سیر بخوابد در حالی که همسایه او گرسنه است، این فرد از جرگه مسلمانی خارج شده است.
در اصل وقتی که دقیق می شویم به یک تناقض در عرصه اقتصادی جامعه می رسیم:
تفکر لیبرالی حاکم که کارگر و کارفرما، صنعتگر، تولید کننده و مصرف کننده هر کدام به فکر نفع وسود شخصی خود هستند ؛و اندیشه اسلامی ای که می گوید برای رضای خدا از بخشی از منافع به ظاهر دنیایی خود بگذرید؛لذا برای پیشرفت اقتصادی و حاکم کردن اندیشه اسلامی در این سیستم باید این تناقض را برطرف کرد.
در بحث عملیاتی کردن این موضوع باید سه کار را انجام دهیم:
ابتدا باید جبهه های این جهاد اقتصادی را برای هر فرد و گروهی از جامعه مشخص کنیم و بگوییم. یعنی جبهه ها و سنگرهای جهاد اقتصادی را مشخص کنیم. کار بعدی ترویج فرهنگ جهاد اقتصادی است یعنی عده ای باید افراد را برای حضور و نقش موثر در این جبهه ها آماده کنند؛و کار آخر انجام اصلاحات سازمانی است یعنی باید سیستم سازمانی را تغییر دهیم به گونه ای که قابلیت تحمل جریانات اقتصادی جهادی در آن گنجانده شود.
در حال حاضر حکم جهاد توسط ولی فقیه صادر شده است و تعارف و شوخی در کار نیست. باید در این زمینه فرهنگ سازی شود حالا می خواهد کسی خوشش بیاید یا نیاید. در این زمینه نمی شود به چندتا سمینار نمایشی اکتفا کرد.اصل قضیه امسال و از امسال به بعد تازه آغاز شده است و در واقعیت باید فرهنگ اقتصادی مردم تغییر کند. حواسمان باشد جهاد اقتصادی ترویجی از عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی است.
دکتر حجت الله عبدالملکی / اقتصاددان