در نوشته قبلی بدین امر اشاره شد که لازمه روحیه استکباری امریکا این است که در برقراری رابطه با سایر کشورها نه تنها به پیشرفت آنها توجهی نداشته باشد بلکه بکوشد تا با تضعیف کشورهای دیگر، به سلطه خود ادامه دهد. در این قسمت قصد داریم تا به برخی از مهم ترین سیاست های امریکا در راستای ادامه سلطه بر جهان اشاره کنیم.
اولین سیاست امریکا در کشورهای در حال توسعه بسط و گسترش فرهنگ و تفکر غربی است. فرهنگ به عنوان زیربنای تمامی رفتارها و انتخابها، نقش اساسی در وابستگی یا استقلال یک کشور ایفا می کند.
امریکا می کوشد تا با استفاده از ابزارهای رسانه ای، هنری و تبلیغاتی، استقلال فرهنگی و فکری را از کشورهای در حال توسعه سلب نماید و مردم این کشورها را مجاب کند که تنها تفکر و فرهنگی امریکایی است که می تواند توسعه و پیشرفت را رقم بزند و تمامی انسان ها بایستی سبک زندگی امریکایی را بپذیرند.
سپس در گام بعدی با رواج اخلاق مصرفی در جوامع در حال توسعه تلاش می کند تا بازار مصرف بزرگ و پرسودی برای محصولات امریکایی فراهم آورد. در واقع امریکا در انتقال فرهنگی به کشورهای در حال توسعه آن بخش از فرهنگ خود که می تواند منافع استکباری اش را تامین نماید، به خُرد مردم می دهد.
مصرف گرایی، تجمل گرایی و تلاش روزافزون برای تقلید تمام و کمال از سبک زندگی امریکایی و غفلت از ظرفیت های درونی و تلاش و کوشش برای رسیدن به رشد درون زا، مهم ترین اهدافی است که امریکا در برقراری رابطه با کشورهای در حال توسعه دنبال می کند.
همچنین بایستی اشاره کرد که عمده کشورهای در حال توسعه دارای سرمایه انسانی و منابع طبیعی بسیار فراوانی اند که در صورت مدیریت بهینه این منابع می توانند به رشد و پیشرفت اقتصادی دست یابند.
اما امریکا از طریق نفوذ در دولتمردان کشورهای در حال توسعه و مرعوب نمودن آنان در برابر فرهنگ به ظاهر زیبا و شیک امریکایی، استقلال فکری را از آنان ربوده و نسخه های جعلی از توسعه و پیشرفت را در اختیار آنان قرار می دهند. در حالیکه سیاست مداران کشورهای در حال توسعه در صورت تاکید بر نیروهای بومی و منابع فراوان داخلی می توانند بدون به زیر سلطه رفتن امریکا، کشورشان را به رشد و پیشرفت برسانند.