یادداشت/مصرف کالای داخلی:
چرا باید کالای بی کیفیت ایرانی بخریم؟
«جنس ایرانی کیفیت ندارد» این مهم ترین دلیلی ست که مخالفان ترجیح جنس ایرانی به مشابه خارجی آن برای مخالفت خود مطرح می کنند. دلیل عامه پسندی که می تواند کمی فراتر از عامه را هم با خود همراه کند. دور از واقع نبودن این باور که جنس خارجی بهتر از جنس ایرانیست.
یادداشت/مصرف کالای داخلی:
چرا باید کالای بی کیفیت ایرانی بخریم؟
«جنس ایرانی کیفیت ندارد» این مهم ترین دلیلی ست که مخالفان ترجیح جنس ایرانی به مشابه خارجی آن برای مخالفت خود مطرح می کنند. دلیل عامه پسندی که می تواند کمی فراتر از عامه را هم با خود همراه کند. دور از واقع نبودن این باور که جنس خارجی بهتر از جنس ایرانی ست و از سویی نفوذ عمیق آن در باور ایرانی ها، زدودن آن را از اذهان سخت می کند
سایت جهاد اقتصادی به نقل از الف/ در یادداشتی کبری آسوپار نوشت :«جنس ایرانی کیفیت ندارد» این مهم ترین دلیلی ست که مخالفان ترجیح جنس ایرانی به مشابه خارجی آن برای مخالفت خود مطرح می کنند. دلیل عامه پسندی که می تواند کمی فراتر از عامه را هم با خود همراه کند. دور از واقع نبودن این باور که جنس خارجی بهتر از جنس ایرانی ست و از سویی نفوذ عمیق آن در باور ایرانی ها، زدودن آن را از اذهان سخت می کند. با این همه، این شبهه ی به ظاهر درست را می توان به سادگی پاسخ گفت
نکته ی مهمی که از نظرها دور مانده، این است که از قضا چون این کالای داخلی مسیر پیشرفت می پیماید و هنوز مانده تا به قله ی کیفیت برسد، نیاز به پشتیبانی و تاکید ترجیحش بر کالای خارجی وجود دارد و اگر کیفیت این تولیدات، عالی و نسبت به مشابه خارجی آن بالاتر بود، لاجرم هر عقل سلیمی می دانست که باید ایرانی بخرد و دیگر نیازی به چنین تاکیداتی نبود. بنابراین همه ی توصیه ها و تاکیدات بر خرید کالای داخلی با علم به این است که در بسیاری موارد کیفیت کالای خارجی بالاتر از مشابه داخلی آن است، و البته که اگر سطح کالای خارجی پایین تر بود، اصلاً وجهی برای این تاکیدات باقی نمی ماند.
حال سوال دیگری پیش روی ما خواهد بود؛ آیا خرید کالایی که می دانیم کیفیت آن پایین است، عاقلانه خواهد بود؟ آیا چنین کاری ضرر رساندن به خویش نخواهد بود؟ پاسخ ساده است؛ گرچه در ظاهر و در کوتاه مدت یقیناً این امر مضر خواهد بود؛ اما آنچه در سال های اخیر مردم به آن دعوت شده اند، اهمیت دادن به استقلال اقتصادی کشور و توجه به آینده و نتایج بلندمدت این امر است. مردم ژاپن سال ها دروازه ی کشورشان را به ورود کالای خارجی بستند و از اجناس ژاپنی خریدند که اغلب موارد وصفی جز «بنجل» نمی توان بر آن نهاد؛ اما همین عزم ملی و خودخواهی جمعی این ملت، آنان را در علم و صنعت به نقطه ای رساند که دنیا برابر آن ناچار به تعظیم شود. یقیناً قابل انکار نیست که حمایت از تولید ملی توسط حکومت (حمایت قانونی، قضایی و اجرایی) و کاهش هزینه تولید و نیز اجبار تولیدکنندگان بر افزایش کیفیت، اموری ست که به موازات و حتی قبل از تشویق مردم برای خرید کالای داخلی باید عملی شود، اما این نوشتار فی الحال در مقام پاسخ به شبهه ای ست که می گوید «چون کیفیت ندارد، نمی خریم» و وظایف مسئولین در این زمینه را به مجالی دیگر می سپاریم.
احساس بی کیفیتی البته با خود بی کیفیتی متفاوت است؛ خریدار ایرانی خیلی اوقات تحت تاثیر تبلیغات منفی در مورد کیفیت تولید داخل قرار می گیرد و شاید هم هنوز قضاوت ۲۰ سال پیش را در مورد کالاهای داخلی دارد. علاقه کاذب در اظهار «با کلاس بودن» را هم نمی توان در ترغیب مردم برای خرید جنس خارجی نادیده گرفت. ایران پیشرفت های خوبی در زمینه های مختلف داشته، اما همچنان میان خیلی از مردم، خرید خارجی مولفه ای برای فخرفروشی به شمار می رود. اهل تحلیل هم کم بی راهه نرفته اند وقتی فرهنگ را در عنوان سال ۹۳ (اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی) تنها به کتاب و سینما و ... خلاصه کردند و از فرهنگ اقتصادی مردم غافل شدند (حال اینکه در همان موضوعی هم که مثلاً غافل نشدند، چه کردند، بماند!) نبود فرهنگ اقتصادی در این کشور در حال توسعه است که تصاویری کاریکاتوری خلق می کند و به طور مثال در جهیزیه ی دختران این مرز و بوم اقلامی یافت می شود که پدر و مادر آن دختر، پس از ده ها سال زندگی مشترک نتوانسته اند برای خودشان آن را تهیه کنند؛ اما برای دختر و دامادشان هزینه می کنند...
در واقع در همه ی سال های گذشته، مدل مصرف ایرانی ها اغلب شبیه فرونشاندن یک هوس شخصی و زودگذر بدون توجه به منافع ملی و درازمدت بوده است. حال آنکه تولید داخلی نیاز به مصرف داخلی دارد و چطور می شود از تولیدکننده ای که تولیداتش در انبار مانده، توقع سرمایه گذاری بیشتر در امر تولید داشت؟ این راه مصرف خارجی را مردم به خوبی می توانند ببندند و اگر واردکننده ها و قاچاق کنندگان! محترم با عدم استقبال خریدار مواجه شوند، کشور از این واردات بی رویه ی کالاهای خارجی و خروج ارز و رو دست ماندن تولید داخلی نجات می یابد.
ما مردمی که در جغرافیای ایران زیست می کنیم، چه از آن دسته ای باشیم که فخرمان تمدنی دو هزار و پانصد ساله است و کورش و داریوش از زبان مان نمی افتد و چه از آنانی که خویش را مفتخر به هویت آخرین دین آسمانی می دانیم و گفتن از شرعیات اسلامی از دهان مان نمی افتد و چه همزمان به فرهنگ اسلامی-ایرانی ببالیم، نباید شیوه ی مصرف مان، به فقیرتر شدن روز افزون ایران و ایرانی و سرازیر شدن ثروت مان به جیب بنگاه های سرمایه داری خارجی بیانجامد. نتیجه ی هر دوی آن ادعاها باید سرافرازی ایرانی ها و پیشرفت ایران اسلامی باشد دیگر؛ این طور نیست؟
شاید شعاری به نظر برسد؛ اما واقع آن است که اگر از منظر «جهادی» به قضیه نگاه کنیم، جایی برای اندیشیدن به ضرر ما باقی نمی ماند. اگر در همه ی دوران جهاد نظامی این کشور در سال های دفاع مقدس، قرار بود سود و زیان ظاهری و کوتاه مدت و شخصی لحاظ شود، لاجرم اکنون ایران جزیی از سرزمین عراق بعثی آن دوران به شمار می رفت. ضرر کوتاه مدت این روزهای ما در خرید کالای ایرانی، در نهایت ضرری مالی خواهد بود که در کنار بخشش جان شهدا و جانبازان جهاد نظامی محلی از اعراب ندارد. دفاع مقدس از خاک و زمین بخشی از جهادی ست که مردم یک سرزمین برای استقلال کشورشان هزینه می کنند؛ دفاع مقدس از استقلال اقتصادی کشور نیز نیازمند ایثار مردمی ست که به ایران و به آیندهی کشورشان علاقهمند و به فکر بچّههای خودشان هستند که بنا است فردا در این کشور زندگی کنند.
انتهای پیام/